چکیده:
ابهام و اجمال قانون درباره تابعیت فرزندان مادران ایرانی از یک سو، وبرخی مشکلات اجتماعی متراکم برای فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با اتباع عراقی و بیش از آن، مهاجران افغانی از سوی دیگر، قانونگذار را به تصویب ماده واحدهای در سال 1385 کشاند، اما ابهامات مفهومی و مشکلات اجرایی این ماده واحده سبب شد که قانون گذار با تصویب ماده واحده جدیدی در سال 1398، ماده واحده سابق را نسخ کند. این مقال در تلاش است با بازخوانی «انتقادی- اصلاحی» ماده واحده جدید، نقاط قوت و ضعف آن را بنمایاند و به ویژه ناسازگاری آن را با اصل چهل و یکم قانون اساسی تبیین کند و در پایان، خود به دلائلی چند، ازجمله: توجه به حقیقت و ماهیت تابعیت وسازگاری بیشتر با اصل چهل و یکم قانون اساسی، پیشنهاد کند که نسب مادری نیز، همچون نسب پدری، سبب انتقال تابعیت ایرانی به فرزند گردد.
The ambiguity and conciseness of the law on the citizenship of the children of Iranian mothers, on the one hand, and some dense social problems for the children of Iranian women married to Iraqi nationals and increasingly Afghan migrants, on the other hand, led the legislator to pass a single article in 2006. However, the conceptual ambiguities and implementation problems of this single article caused the legislator to repeal the previous single article by approving a new article in 1398.This article is an attempt to illustrate the article’s strengths and weaknesses by reconsidering the “critical-corrective” nature of the new single article, and especially to explain its incompatibility with the forty-first principle of the constitution; it is finally suggested that due to the truth and nature of citizenship and more compatibility with Article 41 of the Constitution, maternal lineage, like paternal lineage, secure the Iranian citizenship to the child.
خلاصه ماشینی:
مقدمه و طرح بحث بهنظر میرسد که اگرچه منطق حقوقی براساس سیستم خون، حتی براساس مقررات مربوط به تابعیت مندرج در قانون مدنی میتواند توجیهکنندۀ تابعیت ایرانی فرزند برمبنای نسب مادر ایرانیاش، دستکم در برخی موارد، باشد، برخی مشکلات اجتماعی متراکم برای فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با اتباع عراقی و بیش از آن مهاجران افغانستانی (خاکپور 1397: 4- 11؛ میرزاده 1397: 16- 19؛ علیلو 1397: 20- 23؛ حقیقتطلب 1397: 24- 26؛ موسوی 1397: 27- 29؛ غائب 1397: 30- 32؛ صدر 1386: 61- 81)، گویا تصمیمهای اجرایی دولت و حتی ارادۀ قانونگذار را برخلاف این جهت سوق داده است، زیرا با تصویب مادهواحدۀ مصوب سال 1385 و سپس مادهواحدۀ جدیدالتصویب در مهرماه 1398با هدف تسهیل کسب تابعیت ایرانیِ این فرزندان درعمل همۀ آنان، حتی کسانی که با نوعی قیاس اولویت درمورد فرزندان موضوع بندهای 4 و 5 مادۀ 976 میتوانند ایرانی محسوب شوند، یکسره خارجی بهشمار آمدهاند، گرچه همچنان مصادیقی از فرزندان مادران ایرانی وجود دارد که مشمول مادهواحدهها نیستند و تابعیت ایرانی آنها و اصلی است یا اکتسابیبودن تابعیتشان چندان روشن نیست.
هرچند بهنظر میرسد که تصویب مادهواحدهها از آن نظر که با اعلام ایرانینبودن فرزندان مادران ایرانی بهطور نسبی به ابهامهای قانونی و اختلافنظرها دربارۀ ایرانیبودن یا نبودن آنها پایان داده است و بهویژه مادهواحدۀ مصوب سال 1398 که تحصیل تابعیت ایرانی را برای آنها تسهیل کرده است گامی به جلو محسوب میشود، اما همچنان ابهام و اجمال و سکوت و تناقضی وجود دارد که بازخوانی «انتقادی ــ اصلاحی» این مادهواحده را با هدف کمک به قانونگذار برای وضع و تصویب یک قانون مناسب الزامی میسازد.