چکیده:
در این مقاله ابتدا در مقدمه به پیشگامی و تقدم فضل رودکی در عرصه شعر و ادب فارسی و ذکر نام او در تذکره ها و تواریخ و نیز در شعر شاعران پس از خود اشاره می شود. سپس از بازتاب ذهن و زبان رودکی و اندیشه و شعر او بر شاعران دیگر و تشابهات فکری و شعری آنان سخن می رود و به ویژه تاثیرپذیری های ناصر خسرو قبادیانی از رودکی سمرقندی و اشتراکات و مشابهت های این دو در عرصه تفکر و سخن سرایی که بسیاری از آن یاد کرده اند؛ مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد. آن گاه مبحث اصلی این پژوهش و مدعای مقال در خصوص تاثیرات و تشابهات فکری و شعری رودکی و خیام که به رغم نمودها و بنیه های قابل توجه، مغفول واقع شده است، طرح و تبیین می شود. شواهد مثال و نمونه هایی از این همانندی ها و تاثیرپذیری ها به صورت مقایسه ای از میان اشعار رودکی و رباعیات خیام همراه این مبحث است. نتیجه گیری پایانی از مباحث طرح شده در این مقاله، مبین این نکته است که در میان انبوه شاعران پس از رودکی که بسیاری از آنان به گونه ای در اندیشه و شعر از او تاثیر پذیرفته اند، خیام را بیش از هر کس می توان ادامه دهنده جریان فکری و شعری رودکی دانست.
The introduction of the present article focuses on Roodaki's sublime place in Persian literature and the references made to his name in biographies and in the poetry of his successors. Then, the influences of his mind and language and his thoughts and poetry on other poets and their intellectual and poetic similarities will be studied. As an example, Roodaki's influences on Nasser Khosrow will be analyzed in the two areas of thinking and eloquence. After that, the main topic of the research, the intellectual and poetic similarities between Roodaki and Khayyam, neglected for a long time, will be explicated. Some comparative examples and instances of these similarities and influences will be presented. The conclusion of the article will state that among the plenty of poets whose thoughts and poetry have been influenced by Roodaki, Khayyam can be considered to have continued Roodaki's flow of thoughts and poems.
خلاصه ماشینی:
(شـعار و انـوري ، ۱۳۶۹: ۵۲) در مـواردي از ايـن دست ، ناصرخسرو مشخصا به اقتفاي رودکي سخن گفته و شعرش پهلو به پهلوي شعر او مي زند وگويي در تداوم شعر رودکي آمده است : رودکي : اي آنکـــه غمگنــــي و ســــزاواري ونــدر نهــان سرشــک همــي بــاري ناصر خسرو : تمييز و هوش و فکرت و بيـداري چون داد خيره خيره تـو را يـاري بــه هــر روي ، تقــدم فــضل و سلــسله جنبــاني رودکــي در عرصــه شــعر همــراه بــا درون مايه هاي بلندفکري اشعار او، تأثيرپذيري ها و متابعـت هـايي را بـه گونـه اي عـام بـر پسينيان وي و به طور بارزتر بر کساني چون ناصر خسرو قبادياني موجب شده که برخي پژوهندگان از آن ياد کرده اند؛ ضمن آنکه از وجوه افتراقي نيز ميان اين دومي توان سخن گفت که در ادامه به آن اشاره خواهد شد.
با اين حال ، مدعاي اين مقال آن است که رودکي بر خيام نيز، شـايد بـسيار بـيش از ديگر پيشينيان خود، در هر دو عرصه مظروف فکر و فلسفه از يـک سـو و ظـرف شـعر و قالب هاي شعري و تعابير ادبي از ديگر سو تاثير گذارده و همانندي هاي فکـري و شـعري اين دو سراينده حکيم به گونه اي است که مي توان خيام را در خيل شاعران ژرف انديش چهره شاخص مشرب فکري و شعري رودکي و انديشه و سخني دانـست کـه بـا رودکـي آغاز شد و در خيام تداوم يافت و به تکامل رسيد.