چکیده:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش شفقت با رویکرد درمان یکپارچه توحیدی بر کاهش افسردگی زنان خانهدار بود. این مطالعه با رویکرد کمّی و به روش نیمه آزمایشی و با بهکارگیری طرح پیشآزمون - پسآزمون و گروه گواه انجام شد. جامعه آماری پژوهش، کلیه زنان خانهدار شهرستان کرمان بود. با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس، 30 نمونه انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه ۱۵ نفری (آزمایش و کنترل) جایگزین شد. شرکتکنندگان به پرسشنامههای استاندارد افسردگی بک، در مراحل پیشآزمون و پسآزمون پاسخ دادند. آموزش شفقت با رویکرد یکپارچه توحیدی در 10 جلسه 90 دقیقهای به اعضای گروه آزمایش ارائه شد ولی گروه کنترل هیچگونه مداخلهای را در طول مدت آزمایش دریافت نکرد. در پایان نیز دادههای پژوهش با روش تحلیل کوواریانس تحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش شفقت با رویکرد درمان یکپارچه توحیدی بر افسردگی زنان خانهدار مؤثر بوده و باعث کاهش افسردگی در زنان شده است.
The aim of the present study was to investigate the effectiveness of compassion education with a monotheistic integrated treatment approach on reducing depression in housekeeper women. This study was conducted with a quantitative approach and a quasi-experimental method using a pre-test-post-test design and a control group. The statistical population consisted of all housekeeper women in Kerman. Using the convenience sampling method, 30 people were selected and randomly assigned to two groups of 15 people (experimental and control). Participants filled out Beck Depression Inventory (1993) in pre-, post-tests. Compassion training with an integrated monotheistic approach was presented to the members of the experimental group in 10 sessions of 90 minutes. The control group did not receive any intervention during the experiment. At the end, the research data were analyzed by analysis of covariance. Results showed that compassion education with a monotheistic integrated treatment approach was effective on depression in housekeeper women and reduced depression in women.
خلاصه ماشینی:
بررسي پيشينه پژوهشي نشان مي دهد که درمان يکپارچه توحيدي يکي از روش هاي درماني است کـه علي رغم نتايج مثبت ، کمتر بدان توجه شده است و اين در حـالي اسـت کـه بـا توجـه بـه نزديکـي آن بـه فرهنگ ايراني و اسلامي مي تواند نتايج ارزنده اي در پي داشته باشد.
براين اساس پـژوهش حاضـر نيـز بـا هدف تعيين ميزان اثربخشي درمان شفقت با رويکرد يکپارچه توحيدي بر کاهش ميـزان افسـردگي زنـان خانه دار انجام شده است .
درواقع ، فرضيه اصلي پژوهش اين است که آموزش شفقت با رويکرد يکپارچـه توحيدي در کاهش افسردگي زنان خانه دار شهرستان کرمان مؤثر است .
Steer, R جدول ۳: نتايج حاصل از آزمون لوين جهت همگني واريانس هاي دو گروه در نمره هاي متغير افسردگي (به تصوير صفحه مراجعه شود)يافته هاي درج شده در جـدول ٤ نشـان ميدهـد کـه بـين گروه هـاي آزمـايش و کنتـرل در پس آزمـون افسردگي با کنترل پيش آزمـون در سـطح (٠٠٠١>p) تفـاوت معنـي داري وجـود دارد؛ بنـابراين فرضـيه اصلي پژوهش که آموزش شـفقت بـا رويکـرد يکپارچـه توحيـدي بـر کـاهش افسـردگي زنـان خانـه دار شهرستان کرمان مؤثر است ، تأييد شد.
بحث و نتيجه گيري پژوهش حاضر با هدف بررسي اثربخشي آموزش شفقت با رويکرد درمـان يکپارچـه توحيـدي بـر کاهش افسردگي زنان خانه دار انجام شد.
نتايج اين پژوهش نشان داد آمـوزش شـفقت بـا رويکـرد درمان يکپارچه توحيدي با کنترل پيش آزمون بر افسردگي دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهر يـزد مؤثر بود و فرضيه اصلي پژوهش تائيد شد.