خلاصه ماشینی:
"این شانس که سبزها بتوانند به همان نحو که حزب سوسیال دموکرات ضمن موافقت با تصویب اعتبار مالی برای آغاز جنگ جهانی اول با دولت وقت کنار آمد،اقدام نموده و با سیستم حاکمه فعلی کنار بیایند بسیار ضعیف است،زیرا نظام نوین سیاسی آلمان غربی به آنها آزادیهای بیشتری اعطا میکند که اسلاف سوسیالیستشان در تحت رژیم امپراطوری،از آن برخوردار نبودند.
برخلاف اعلامیه ylleK arteP به این مضمون که:«تحت هیچ شرایطی مسئولیت سیاسی ما آن نیست که چون احزاب موجود درگیر بحرانهائی هستند،جائی برای خود در صحنه سیاست دست و پا کنیم»،سبزها آگاهی دارند که اهمیت آنها ناشی از وجود اختلافات مسلکی در صفوف حزب سوسیال دموکرات است،نه دارا بودن پایگاه مستحکم مردمی.
گروه اول فکر میکنند که میشود آلمان را ضمن کار کردن در داخل سیستم حاکم،نجات داد به همین جهت ارزش اصلاحات پارلمانی را که گروههای دیگر آنرا تکذیب میکنند،مورد ستایش قرار دهند،و در عین حال این مفهوم تخیلی را بیان میدارند که«پایهها» یعنی تودههای حزبی باید هدایتکننده اصلاحاتی باشند که دولت بعمل می آورد.
رهبران حزب سوسیال دموکرات اصرار میکنند که اگر سبزها میخواهند در سیستم سیاسی پذیرفته شوند،باید سیاست مخالفت همهجانبه را کنار گذارند و در تلاش برای یافتن پاسخهای واقعبینانه،هرچند ناقص،برای مشکلاتی که آلمان با آنها روبرو میباشد با دیگران مشارکت کنند.
بسیاری از 27 عضو اصلی بوندستاگ از«پایهها»-تودههای حزبی- خواستند که ماموریت آنها را برای عضویت در پارلمان تمدید کنند،که از این میان فقط اتوشیلی که در زمینه«ماجرای فلیک دارای اطلاعاتی میباشد 70 درصد آراء لازم را برای ادامه نیمه دوم چهار سال مدت نمایندگی پارلمان بدست آورد و به بوندستاگ مراجعت کرد و بقیه کسانی که قرار بود برای نیمه دوم چهار سال جای همکاری خود را در پارلمان اشغال کنند،همگی کار خود را از ماه مارس 1985 در پارلمان آغاز کردند."