چکیده:
هدف:ریخت شناسی از «سوژۀ سیاسی انقلابی»، بدون توجه به روان و نقش ناخودآگاه در آن، نوعی تقلیل گرایی محسوب میشود، پژوهش حاضر با عطف به اهمیت موضوع فوق، از منظر روانکاوی سیاسی به دنبال تبیین و فهم چراییِ پیروزی گفتمان اسلام سیاسی در برابر دیگر گفتمانهای رقیب نظیر گفتمان ملی با صبغۀ ناسیونالیستی و چپ با پیشینۀ مارکسیستی در رخداد 1357 ایران می باشد. روش: پژوهش حاضر از روش تحلیل گفتمان لاکلائو و موفه برای نشان دادن ارتباطِ دالهای گفتمان پیروز به دلیل تطابق با روان و مخیلۀ اجتماعی ملت استفاده کرده است. یافته ها: نتایج تحقیق،موفقیت گفتمان اسلام سیاسی را در گرو شکل گیری«سوژۀ سیاسی اشتدادی»می داند که که با کانالیزه کردن انرژی جنبشی جامعه و فراهم سازی زیرساختاری برای اتصالات ریزوماتیک به منظور تحقق طرح صفحۀ ایجابی منطبق با خواست و ارادۀ عمومی ملت،شرایط را برای شکل گیری«سوژه های سیاسی انقلابی/پسیکوتیک» فراهم کرد و متعاقبا،به تغییرات فازی مورد انتظار ملت ودر نتیجه فروپاشی گفتمان پهلوی دوم در جامعۀ ایران منجر شد. نتیجه گیری:استقرار گفتمان اسلام سیاسی با وجود دیگر پادگفتمانهای موجود(ملی با صبغۀ ناسیونالیستی و چپ-مارکسیستی)،ریشه در وجود یک طرح صفحه و افق ایجابی جدید داشته که در تطابق با مخیلۀ اجتماعی سوژه های سیاسی ایرانی بوده است.
The Goal: The current survey aims to shed light on the formation of the political revolutionary subjects in Iran which led to the conquest of the discourse of the political Islam in 1979 through Deleuzian tenet of the “body without organs”. Accordingly, the current analysis has devoted its goal to quest for the reason of the triumph of the discourse of the political Islam in the event of1979, in comparison with the other opponents like the discourse of Marxism or Nationalism, based on psychoanalytical approach. The Methodology: this survey has adopted the methodology of Laclau and Mouffe’s discourse analysis. Findings: The results of the existing investigation depict that substitution and defeat of the previous discourse owes to the high ability of the discourse of the political Islam in provision of wide rhizomatic connections which led to the formation of the “intensive Political Subjects”. Conclusion: the triumph of the discourse of the political Islam in 1979 in Iran, in comparison with the other activated anti-discourses like Marxism and Nationalism, drives from its “Positive Plot” which was in accordance with the Iranians’ Social Imaginary which resulted in the formation of psychotic/revolutionary political subjects which in Deleuzian psycho-analysis are classified as intensive political subjects to overthrow the previous dominant discourse.
خلاصه ماشینی:
يافته ها: نتايج تحقيق ، موفقيت گفتمان اسلام سياسي را در گرو شکل گيري«سوژه ي سياسي اشتدادي » ميداند که با کاناليزه کردن انرژي جنبشي جامعه و فراهم سازي شرايطي براي اتصالات ريزوماتيک به منظور تحقق طرح صفحه ي ايجابي منطبق با خواست و اراده ي عمومي ملت ، شرايط را براي شکل گيري «سوژه هاي سياسي انقلابي /پسيکوتيک » فراهم کرد و متعاقبا، به تغييرات فازي مورد انتظار ملت و در نتيجه فروپاشي گفتمان پهلوي دوم در جامعه ي ايران منجر شد.
بنابراين ، اگر جامعه و گفتمان غالب در آن از پويايي و صيرورت دائمي به منظور مواجهه با تغييرات انضمامي بافتار هدف برخوردار نباشد، به زودي جامعه شاهد شکل گيري سوژه هاي سياسي خواهد بود که به واسطه ي همبودگي (يا همبستگي) با يکديگر، به دنبال قلمروزدايي از نظم تثبيت شده ي موجود و اعمال تغييرات فازي منبعث از تغييرات اشتدادي خود هستند (دلوز، ٢٠١٧: ١٥٣ و ٤٣).
Metaphoric بدون اندام ) اما در هيئت سوژه هاي سياسي پسيکوتيک /انقلابي منجر ميگردد که خواستار سرنگوني و متلاشي سازي گفتمان غالب و تلاش براي تأسيس و تحقق طرح صفحه ي جديد منبعث از پادگفتمان جديد و منطبق با مخيله ي اجتماعي خود هستند.
(In Persian) Basiri, Mohammad Ali; Afshary, Abdolrahman; Najafi, Davood (2016), “Political Islam and the Islamic Revolution of Iran”, Quarterly Journal of Politics, 3 (11), 49-65.
(in Persian) Soltani, Seyed Ali Asqar (2013), Power, Discourse and Language: Mechanisms of Power Flow in the Islamic Republic of Iran, Tehran: Ney.