چکیده:
پژوهش حاضر به منظور ارائه یک الگوی علی جهت تبیین اختلال شخصیت مرزی انجام گرفته است. برای اینکار 160بیمار (58 مرد و 102 زن) مبتلا به اختلال شخصیت مرزی مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر شیراز به صورت نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامههای پژوهش را تکمیل نمودند. این پرسشنامهها شامل پرسشنامه تشخیص اختلال شخصیت مرزی لیشنرنیگ، پرسشنامه پرخاشگری باس و پری، پرسشنامه شرم از دیگران گاس و همکاران، پرسشنامه خودشیفتگی مرضی پینکاس و پرسشنامه روابط موضوعی بل و پرسشنامه عزت نفس روزنبرگ بودند. تحلیل دادهها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری و تحلیل عامل تاییدی در نرم افزار (AMOS) انجام شد. ارزیابی مدل فرضی پژوهش نشان داد که این مدل شاخص برازش مناسبی دارد. یافتهها نشان داد که روابط موضوعی از طریق متغیرهای میانجی پرخاشگری، عزت نفس، خودشیفتگی مرضی، عزت نفس و شرم از دیگران بر تشخیص اختلال شخصیت مرزی در سطح اطمینان 99 درصد تاثیر معناداری دارد. با توجه به مثبت و معنا در بودن روابط میتوان نتیجه گرفت که این مولفهها پیش بینی کننده اختلال شخصیت مرزی میباشند و بر این اساس میتوانند چارچوب مناسبی برای سبب شناسی و تشخیص این اختلال ارائه دهند.
The aim of present study was to provide a causal model to explain Borderline personality disorder(BPD). To do this one hundred and sixty patients with BPD (58 men& 102 women) between 18 and 45 years old, who attended private clinics in Shiraz were assessed, using six scales: BPD inventory (Leichsenring), pathologic Narcissism inventory (Pincus), The Rosenberg self esteem inventory, The Other As Shamer scale (Goss& et al), Aggression inventory (Buss& Perry) &Object relation inventory (Bell). Data were analyzed by Structural equation modeling and confirmatory factor analysis using AMOS software . Finding showed that the research model had sufficient goodness of fit and all research hypotheses were confirmed. There was a significant relationship between predicator variable, Object relation and mediator variables, such as Aggression, Shame, self esteem and pathological narcissism with BPD. Also the result indicated that mediator variables had direct effect on predicting of BPD. They can provide a right framework to diagnose this disorder.