چکیده:
یکی از بنیادیترین آموزههایی که مولانا بر آن پافشاری کرده و چه بسا آن را از شمسالدین
تبریزی آموخته باشدء توجه به انسان و شناخت اوست. توجه شمس به انسان و شناخت
او و ساختن جامعۀ نمونۀ انسانی که خالی از رذائل اخلاقی و نفسانی و پر از فضائل
انسانی باشد، مبتنی بر شناخت کامل روح، روان و جسم انسان است. بینش روانکاوانة
شمس، خوب و بد، زشت و زیبا، رذیلت و فصیلت را موشکافانه بررسی کرده و در جای
جای مقالات او میتوان این بینش را دریافت. به تبع شمس, مولانا نیز در آثار خود. به
ویژه در مثنوی، چیستی و چگونگی روان و جان و تن انسان را بازمینماید و آنچنان
توجه ویژهای به این امر نشان میدهد که مثنوی را میتوان "انساننامه" نیز نامید. توجه
به روابط انسان با خود، با خدا و با جامعه از اهم موضوعاتی است که شمس تبریزی به
آن پرداخته است. آنچه در این مقاله آمده، بازخوانی جامعۀ نمونۀ انسانی از دیدگاه شمس
در آموزههای اوست.
خلاصه ماشینی:
com@Heidari٣١٠٨٩ 103 ١-مقدمه عرفا در باب حکمت عملي توجه زيادي به تهذيب اخلاق و ســاختن انســان داشته اند و براي دنيا و بهره هاي آن ارزشــي قائل نبودند، هدف از زندگي و حيات را رســيدن به سعادت جاودان و بالاتر از آن ، سير و سلوک براي رسيدن به مقام انسان کامل و در نهايت آن فنا في الله مي دانستند،از اين رو در باب تدبير منزل و سياست مدينه چيزي ننوشته اند، چون ســبک تعليماتي و تربيتي آنان درست کردن انســان اخلاقي بوده است که در اين صورت خود به خود نظام اجتماعي از وجود چنين افرادي تشــکيل مي شــد و جامعه به سعادت مورد نظر مي رسيد.
همداستان نشدن با ديگران در امر قضاوت ، يکي ديگراز مظاهر جامعۀ نمونۀ بشري شمس است ، در جاي ديگر مي فرمايد: هر که را پيش تو نيکي گويند، يا از تو نيکي کسي پرسند، از تو تقاضاي نيکي مي کنند و هم چنين چون بدي گويند کسي را، چنان دان که حق با تو محاسبه مي کند در بد و نيک تو، تا پرهيز کني (همان :١٠٧).
نمي بيني که مادر چون طفل خود دوست مي دارد، اگر حدث مي کند مادر با آن همه لطف و جمال خويش پرهيز نکند و گويد نوشت باد (همان : ١٠٠) و نيز در همين زمينه آورده است : " مرد نيک را از کسي شکايت نيست ، نظر بر عيب نيست ، هر که شــکايت کرد، بد اوست ، گلوش را بيفشار، البته پيدا آيد که عيب از اوست .