چکیده:
شعر پایداری در کنار عمده نگاه و کارکردهای ملّی و میهنپرستانهی خود، دارای نوعی رسالت جهانی و بی حد و مرز است؛ چرا که با تمام قابلیتهای فنی و ادبی خود در جهت دادخواهی و برانگیختن افکار عمومی نسبت به تحوّلات ناگوار در سرنوشت سیاسی و اجتماعی سرزمینهای مختلف به کار میرود. سرزمین افغانستان همواره در طول تاریخ، از حضور بیدلیل دشمنان خارجی و نظام خودکامهی داخلی در صحنهی سیاسی خود رنج برده است، در واقع حضور استعمارگر روس و انگلیس در این سرزمین و استبداد نظامهای حکوتی وقت که سرانجام با پیروزی مردم افغانستان در آوردگاههای مختلف همراه بوده است، جلوه و تجسّمی جهانی از پایداری و اجنبیستیزی این سرزمین پدید آورد و شاعران دیگر از سرزمینهای مختلف را بر آن داشت تا در اشعار خود، با محوریت و مضمون پایداری افغانستان به توصیف و تحسین این جنبش مردمی بپردازند. نمونهای از این شاعران، جابر قمیحه، شاعر معاصر مصر است که در دیوانی تحت عنوان «لِجهادِ الأفغانِ أُغَنِّی» به تبیین و توصیف زوایای مختلف مقاومت در افغانستان میپردازد. این پژوهش نیز با در پیشگرفتن روش توصیفی – تحلیلی بر آن است تا به مهمترین درونمایهها و کارکردهای فنّی پایداری در دیوان مذکور اشاره نماید. از جمله نتایج این پژوهش حاکی از آن است که شاعر در تبیین درونمایههای پایداری افغانستان، مضمون و اندیشه ایثار و فداکاری را در قالبهای دینمداری و خداباوری به عنوان رمز موفقیت پایداری افغانستان معرفی میکند و در تبیین آثار و پیامدهای جنگ، بر آسیبپذیری و دردمنشی کودکان افغان در جهت برانگیختن حسّ مسولیت اجتماعی تاکید دارد. شاعر در بعد فنّی، به فراخوانی شخصیتهای دینی، به ویژه الگوبرداری از شخصیّت پیامبر گرامی اسلام میپردازد و از سوی دیگر با همصدایی و وامگیری آگاهانه از متن غایب به ویژه تعابیر و مفاهیم قرآنی در جهت انتقال بهتر مضمون پایداری و ارتباط آن با موضوعات ملّی و میهنی تمایل نشان میدهد.
In addition to its patriotic function, the mission of resistance poems is international. Because this kind of poem utilizes all its literary and technical capacities to arouse public interest, as well as bring a lawsuit against unwelcome developments in political and social fields of different nations. Throughout history, Afghanistan has terribly suffered from unjustified presence of foreign enemies as well as its arbitrary government. However, the presence of such colonialists as Russia and Britain in Afghanistan, as well as the tyranny of the local government have finally been ended with Afghans' victory in different battlefields. Their resistance against cruelty has demonstrated their high capacity to fight against colonialism to the extent that poets from other countries have composed poems in praise of that public movement on the theme of Afghanistan resistance. A case in point is attempts of Jaber Qumaiha, a contemporary Egyptian poet, to show different aspects of resistance in Afghanistan in his collected poems entitled "I sing about Afghan's jihad". This analytical-descriptive research aimed at alluding technical themes of resistance in the work of Jaber Qumaiha. The results of the present research suggest that the poet has introduced the conception of sacrifice in themes of piety and monotheism as the key factors to Afghan's victory in order to express motif of Afghanistan resistance; moreover, Afghan children susceptibility to the war has also been emphasized in order to arouse the sense of social accountability. With regard to the technical aspect, the poet has emulated religious figures, particularly the Islamic Prophet. But on the other hand, by voicing the same opinion, as well as knowingly adopting Quranic interpretations, the poet has set the stage to convey the message of resistance and show its relation with patriotic issues.
خلاصه ماشینی:
٢. ضرورت و اهمیت پژوهش موضوع پایداری افغانستان در شعر معاصر عرب ، کمتر مورد بررسی همه جانبه از سوی یک شاعر معاصر مصری در دیوانی مستقل صورت گرفته است ؛ از این رو تلاش نویسنده ی این پژوهش نیز بر این استوار است تا تحت عنوان جلوه های پایداری، ابتدا مهم ترین درون مایه هایی که جابر قمیحه نسبت به دیگری (افغان ) و سرزمین او در شعر خود عرضه داشته را بیان دارد و از سوی دیگر به برجسته ترین کارکردهای فنی که او در بیان پایداری افغانستان از آن بهره برده است ، اشاره نماید.
/ أن أقتل حتی أقتل أو أ نتصرا/ والموت شهیداً أسمی أمل أتمناه (قمیحه ، ١٩٩١: (42 ( ترجمه )« خود را آماده کنید؛ زیرا که هدف ، پروردگارم است و محمد راهنمای من است ، قانون من کلمات خداست و راه من این است که برای مرگ یا پیروزی بجنگم و مرگ از سر شهادت ، بالاترین آرزوی من است » شاعر در این مثال ، شعارهای مبارزان افغانی را که استمدادگرفته از تعالیم اسلامی و گفتمان شخصیت های دینی است در معرض دیدگان مخاطب خود قرار میدهد و شهادت را بالاترین آرزوی یک مبارز افغانی بیان میکند، این همان اندیشه ای است که شهید مطهری با تاکید بر این عقیده ، شهادت را بالاترین نوع مرگ میداند و در تعریف شهادت چنین میگوید: «مرگی شهادت است که انسان با توجه به خطرات احتمالی یا ظنی یا یقینی فقط به خاطر هدفی مقدس و انسانی و به تعبیر قرآن «فی سبیل الله » از آن استقبال کند، شهادت دو رکن دارد: یکی اینکه در راه خدا و فی سبیل الله باشد، هدف مقدس باشد و انسان بخواهد جان خود را فدای هدف نماید، دیگر اینکه آگاهانه صورت گرفته باشد» (مطهری، ١٣٧٣: ٨٤).