چکیده:
ترادف هنگامی روی میدهد که دو یا چند لفظ، دلالت تقریبا یکسانی به معنایی واحد داشته باشد. گاهی این واژگان در شعر به صورت معطوف ذکر میشود، درحالیکه ذکر یکی از آنها برای انتقال مقصود بسنده است. در ادبیات منثور با شکلگیری سبک فنی این شیوه گسترش یافت. اما در شعر سنتی که عواملی چون محدودیتهای وزنی، استقلال ابیات، نکاستن از دایرهی معنایی و تداعی واژگانی، دوری از اطناب، رعایت ایجاز، پرمایگی ابیات و امثالهم بستر لفاظی را از شاعر میگیرد، بهنظرمیرسد این شیوه چندان رایج و هنرمندانه نباشد. با وجود این، در اشعار شاعران بزرگ، این ساختار بسامد چشمگیری دارد. مقالهی پیش رو این موضوع را در شعر حافظ بررسی کرده و نشان داده حافظ نیز بارها به مقولهی ترادفات معطوف وارد شده است. ترادفات در شعر او به دلایلی چون حمل بخشی از معنای واژه به واژهی دیگر، کاربرد معطوفات مرسوم و قالبی، ایجاد تناسبات و خوشههای آوایی، تناسبات واژگانی و ایجاد ایهام، تاکید بر معنا، ایجاد ساختارهای دوزبانی و غیره انجام گرفته است.
The cradophiles occurs when two or more terms have the same meaning in the same sense. Sometimes these words are mentioned in poetry, while mentioning one of them is enough to convey meaning. In literature, the technical style of this method has expanded, but in traditional poetry, the factors of which are weight limits, independence of abyat, negation of the semantic circle and lexical association, distancing from belief, observance, promotion of aby, etc., a poet's bed of rhetoric , It does not seem to be so common and artistic. Nevertheless, in the poems of the great poets of this structure, there is a significant frequency. The preceding article examines this issue in Hafez's poetry, and has shown that Hafez has also been repeatedly referred to the category of cordons. Credits in his poetry have been made for reasons such as carrying some of the meaning of the word to another, using conventional and standardized terms, creating proportions and phonetic clusters, lexical proportions, and creating inspiration, emphasizing meaning, creating bilingual structures, etc.
خلاصه ماشینی:
بسامد و اهميت ترادف در زبان عربي موجب شده برخي علما آثاري در موضوع ترادفات بنگارند؛ از آن جمله است عليبن عيسيرماني در کتاب الالفاظ المترادفۀ المتقاربۀ المعني، ابوالعباس محمدبن زيدمبرد در کتاب ما اتفق لفظه و اختلف معناه من القرآن المجيد و محمد نورالدين منجد در کتاب الترادف فيالقرآن بين النظريه و التطبيق .
با وجود اين ، ضروريات وزن و قافيه را در کاربرد مترادفات بايد درنظرگرفت ؛ هرچند شاعر داراي تخيل و انديشه اي عميق و مسلط بر زبان باشد، باز وزن و اقتضائات آن ، او را مجبور به گزينش برخي واژگان و رعايت مترادفات ميسازد؛ ازهمين روي به نظرميرسد گاهي ضرورت وزن و قافيه نيز شاعر را مجبور ميسازد عطف به کارگيرد، بيآن که معنا بدان نيازمند باشد، يا نکته اي بلاغي ايجاد کرده باشد؛ بلکه تنها بخشي از رکن عروضي را تکميل ميکند: در مذهب طريقت خامي نشان کفر است آري طريق دولت چالاکي است و چستي (حافظ ،١٣٨٥: ٣٣٢) دع التکـاســــل تغنم فقـد جري مثـل که زاد راهروان چســتي اســت و چالاکي (همان : ٣٤٩) دلا طمع مبر از لطف بينهايـت دوست چو لاف عشق زدي سربباز چابک وچست (همان : ١١٠) «چست ، چالاک، چابک » هر سه به يک معني آمده است (رک.