چکیده:
استاد شهریار به عنوان شاعری آگاه و مردمی در زمان خویش با مردم زیست و
در کنار مردم انواع شادی ها و غم های آنها را تجربه کرد . وی در طول عمر
خویش شاهد تحولات مهم سیاسی و اجتماعی فراوانی بود ؛ از اواخر دوران
قاجار و بحران های اجتماعی و فقر و ناامنی آن و جنگ جهانی اول و سپس به
قدرت رسیدن خاندان پهلوی و حکومت رضا شاه و تحولات سریع آن روزگار
و جنگ جهانی دوم و نخست وزیری مصدق و ملی شدن نفت و تجدد سریع
روزگار پهلوی دوم و سپس تب و تاب انقلابی و شروع جمهوری اسلامی و
جنگ تحمیلی و مشکلات آن سبب شد تا شهریار مانند بسیاری دیگر از
شاعران معاصر دوران زندگی سرشار از حادثه ای را تجربه کند. مسلما این همه
اتفاقات بزرگ در طول حیات وی که چون دیگر مردم می زیست ، سبب
می شود تا توجه ویژه ای به مسائل اجتماعی در اشعار این شاعر توانای معاصر
دیده شود. این مقاله بر آن است تا با بررسی تمام ابیات دیوان شهریار ، نکات
اجتماعی آن را بیرون آورده و با انطباق آن با ادوار حیات وی، میزان توجه او
را در هر دوره از زندگی اش مورد بررسی قرار دهد و سپس ضمن دسته بندی
موضوعات اجتماعی، با رویکردی آماری به بسامد های موضوعی ، اقدام به
تحلیل محتوایی تاریخی آن نماید.
خلاصه ماشینی:
عشق به هم وطنان اگر چه استاد خود را دنباله رو حافظ ميداند و ارادتي خاص به اين شاعر بلند آوازهي ايراني نشان ميدهد اما باز به تمجيد از شعراي بزرگي همچون مولوي، سعدي، فردوسي، نيما، هوشنگ ابتهاج(سايه)، ملك الشعراي بهار و...
بيشتر اين اشعار در بر گيرندهي موضوعات اجتماعي و نشان دهندهي وضع نامطلوب و گرفتاريهاي حاكم در جامعهاند وي از بياعتباري علم و هنر، قدرنشناسي از اهل دانش، بيدانشي مردم، بيفرهنگي مردم، بيقدري دانايي، نارضايتي از كسب و كار، نكوهش سردمداران و تكيه نالايقان بر مسند حكومت، فقر و تنگدستي، رذايل اخلاقي شكايت كرده و خواهان از بين رفتن چنين رذايل و برقراري آزادي اجتماعي و نابودي فقر است.
اما استاد از شغل خويش و حقوق ناچيزش اظهار دلتنگي كرده و اين امر را مانع از رسيدن به هدف اصلياش كه همان شعر و شاعري است ميداند.
وجود اختلافات داخلي علاوه بر وجود جنگها به گونهاي ديگر روح استاد را آزرده كرده است و هدف شهريار فقط اصلاح اوضاع داخلي كشور نيست بلكه ايشان در پي صلح جهاني است كه ميتوان اين موضوع را در شعرهاي پيام دانوب به جامعه بشري، پيام به انيشتين، قهرمانان استالينگراد و...
شهريار شاعري است كه از اوضاع سياسي، اجتماعي و فرهنگي عصر خويش به شدت ناراضي است و اين نارضايتي را در قالب شعر بيان ميكند.
2. شهريار مدام در اشعارش از وضع حاكم جامعه احساس نارضايتي كرده و مدام از آن شكايت ميكند و قرار گرفتن افرادي در منصب حكومت كه از علم و دانش برخوردار نيستند را نكوهش ميكند و اين مسأله را ميتوان در جاي جاي اشعار ايشان مشاهده كرد.