چکیده:
زمینه و هدف: غنای ادبیات فارسی زمینۀ مطالعۀ نظام، قوانین و ارزشهای فرهنگی و اجتماعی دوران گذشته را فراهم میسازد و آثار ادبی بازتابدهندۀ ویژگیهای اجتماعی و فرهنگی و مبین ارزشها و پایگاههای اجتماعی زمانۀ خویش هستند. یکی از جدیترین عرصههایی که مسائل اجتماعی و فرهنگی را در خود منعکس کرده، ادبیات عرفانی است. در واقع عرفا همواره دیدگاههای خود را نسبتبه مسائل جامعۀ پیرامون، با چاشنی عرفان و تصوف درآمیختهاند و در راستای اصلاح رابطۀ مخلوق با خالق و عابد با معبود، کوشیدهاند روابط اجتماعی و اخلاقی را نیز بهبود بخشند و با آشنا ساختن انسان به اصل الهی خویش، از ناهنجاریهای اجتماع بکاهند. در این پژوهش با شیوۀ توصیفی – تحلیلی، مثنوی معنوی، بعنوان مهمترین اثر در حوزۀ ادبیات عرفانی فارسی، از منظر پرداخت به مسائل اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته است.
روش مطالعه: این پژوهش با روش توصیفی – تحلیلی کوشیده است سبک فکری مولانا را در رابطه با مولفهها و مسائل اجتماعی در مثنوی معنوی بازشناسی نماید. گردآوری دادهها در این پژوهش ازطریق فعالیت کتابخانهای صورت گرفته و بخشی از محتوای مقاله محصول تاملات شخصی نویسنده است.
یافتهها: مولانا اکثر انتقادات اجتماعی خود را در قالب تمثیل و داستانهای هزل یا طنزآمیز ارائه کرده است. او احتمالا با توجه به گستردگی طیف مخاطبان خود، و همچنین خارج کردن تعلیمات خود از حالت خشک و مدرسی، این رویکرد را از خود نشان داده است. البته اجتناب از انتقاد صریح بدلیل شرایط سیاسی را نیز میتوان به این دلایل افزود.
نتیجهگیری: مولانا معمولا در لایههای پنهان تمثیل دیدگاه خود را نسبتبه جامعۀ نابسامان اعلام نموده و موضع خود را درقبال مسائل گوناگونی همچون ظلم، بیعدالتی، بددینی، تعصب، فقر، ثروتاندوزی، جاهطلبی، دزدی، رشوهگیری، انحرافات جنسی، بیکاری و تنپروری، و انحرافات صوفیه و فقها اعلام کرده است.
BACKGROUND AND PURPOSE: The richness of hers in literature provides the ground for the study of the system, laws and cultural and social values of the past and literary works reflect the social and cultural characteristics and express the values and social basis of their time.One of the most serious areas that reflects social and cultural issues is mystical literature. In fact, mystics I’ve always mixed their views on the issues of the surrounding society with the spice of Mysticism and Sufism and in order to improve the relationship between the creature And the creator and worshiper and worshiped, They have tried to improve social and moral relations and by making human beings aware of their Divine principle, they could really use the anomalies of society, In this research with a descriptive-analytical method , Masnavi Manavi, Persian mystical literature, has been studied from the perspective of addressing social issues.
METHODOLOGY: This descriptical-analytical Study has tried to identify the intellectual level of Movlanaa in relation to the social components and issues in the Masnavi Manavi. Data collection in this study was done through library activities and part of the content of the article in this product of the authors personal reflection.
FINDINGS: Mollaye Rumi Has presented most of his social criticisms in the form of allegory and comic or smut stories. He has probably taken this approach, given the wide range of his audience, as well as his out-of school and formal education. Of course, the avoidance of outspoken criticism du to political Circumstances can also be added to these reasons.
CONCLUSION: Moolanaa Usually in the hidden Layers of allegory, has Express his views of this organized society and his position on various issues such as: Oppression, injustice, bad religion, bigotry, Poverty, amassing wealth, ambition, theft, Bribery, sexual perversions, unemployment, prostitution and perversion of Sufis and jurists
خلاصه ماشینی:
در اين حکايت واعظي اين دسته از افراد را دعا ميگويد و با طعنه و کنايه ادعا ميکند اين اشخاص با ظلم و تعدّي خود مانع دنياپرستي او شده اند و از اين جهت از آنها سپاسگزار است : خبــث و ظلــم و جــور چنــدان ســاختند کــــه مـرا از شر به خير انداختند هــــــر گهــي کــه رو بــه دنيــا کردمــي من ازيشان زخم و ضربت خوردمي (مثنوي: ج ٤، ابيات ٨٧ و ٨٨) از جمله گروههايي که همواره به سبب ظلم و ستم بر مردم ، مورد انتقاد مولانا و همعصران او قرار گرفته اند، پادشاهان ، و عوامل اجرايي آنها مانند داروغه ها و عوانها هستند.
براي مثال در حکايتي از دفتر ششم نشان داده 2- Self-disparaging irony شده است که پادشاهان و اربابان قدرت ، حتي زماني که نيت خيري دارند، ناخواسته به ضعيفان بيداد و بدي ميکنند: ســوي جــامع ميشــد آن يــک شــهريار خلــــق را ميــــزد نقيــــب و چوبــــدار آن يکـــي را ســـر شکســـتي چـــوبزن و آن دگـــــر را بردريـــــدي پيـــــرهن در ميانـــه بيـــدلي ده چـــوب خـــورد بيگنـــــاهي کـــــه بـــــرو از راه بـــــرد خونچکــان رو کــرد بــا شــاه و بگفــت ظلــم ظــاهر بــين چــه پرســي از نهفــت خيـــر تـــو اينســـت جـــامع ميـــروي تــا چــه باشــد شــر و وزرت اي غــوي (مثنوي: ج ٦، ابيات ٢٤٧٦-٢٤٧١) در واقع از نظر مولانا استقرار افراد نالايق و بيکفايت در مصدر مناصب و قدرت يکي از مهمترين عوامل ناهنجاريها و کجرويها در جامعه است .