خلاصه ماشینی:
"(به تصویر صفحه مراجعه شود) گفتگو با عبد العلی دستغیب،پیشکسوت نقد ادبی ادبیات انقلاب و جنگ، هر دو از یک نوع هستند شمسی خسروی بهطور کلی،شاخصههای ادبیات انقلاب را بفرمایید ادبیات مبارزه-بهطور کلی-چند خصلت دارد.
قدرت و تسلطی که سعدی و«بیهقی»و اینها (به تصویر صفحه مراجعه شود) نویسندهای که بخواهد تحولات اجتماعی را نشان بدهد،باید اطلاعات دقیقی،مثل اطلاعات یک جامعهشناس داشته باشد.
این توصیفات،ممکن است تأثیر بگذارد، ولی باید شناخت دقیقتری از اوضاع زمانه،صورت بگیرد،تا نوشته،تأثیرگذار واقع شود و منشأ تحرکی، در اجتماع باشد.
یعنی نویسنده نباید،به صرف احساس و عواطف خود بنویسد،بلکه باید مشاهدات مستند و دقیقی از جامعه داشته باشد،تا اثری قابل تأمل ارائه بدهد.
البته، اینها به این معنا نیست که ادبیات معاصر ما توفیقی نداشته است.
مثل محمود اسعدی،فیروز زنوزی جلالی(که مشاهدات دقیقی دربارهء جبهههای جنگ در جنوب کشورمان دارد)،محمد رضا کاتب،داوود غفارزادگان،محمد رضا بایرامی،اکبر خلیلی،مجید قیصری و قاسمعلی فراست که تا حدودی پشت جبهه و خود جبهه را نشان دادند و نسل جدیدتر داستاننویسان متعهد هستند.
داستان،از این قرار است که چن نفر از دختران جوان تحصیلکرده که خبر هجوم عراق به کشورمان را میشنوند،از تهران (به صورت داوطلبانه)عازم جبهه میشوند.
این کتاب،بعد از جنگ جهانی دوم،نوشته شده،و رمان مدرنی راجع به یک هنرپیشهء یهودی است: افسری در دوره جنگ،به گروهان خود،فرمان حمله و کشتار گروهی انسانها را میدهد.
مهمترین نویسندگان این قبیل آثار رومن رولان،رژه مارتن دوگار(که کتاب چهار جلدی او درباره جنگ با اسم«خانوادهء تیبو»ترجمه شده است)،و شولوخوف نویسندهء«دن آرام»اند.
در آن سو،کسانی هستند که نظر مساعدی،نسبت به جنگ ندارند،و بر ضد جنگ،آثاری را خلق کردهاند که وحشت از آن را نشان میدهد."