چکیده:
شوخ طبعی قلمرو وسیعی دارد و به لحاظ خاستگاه و کاربرد در دانش های مختلفی مورد بحث قرار
می گیرد.
این پدیده فرآیندی روان شناختی و حاصل آن خندیدن به نابه جایی ها و تضادهاست. از آنجایی که این
تضادها برپایه ی تقابل و تناقض های زندگی اجتماعی شکل می گیرندء میتوان شوخ طبعی را به مثابه ی
مقوله یی جامعه شناختی مورد توجه قرار دارد. ادبیات هم از آن روی که پدیده ای اجتماعی استء در تمام
حوزه های خود» شوخ طبعی را ابزار بیان غیر مستقیم ما فی الضمیر دانستهء از آن استفاده می کند.
مقاله ی حاضرء در پی تعیین حدود» قلمرو و مصادیق شوخ طبعی است. از این روی ابتدا به اختصار طنز
را معرفی می کند و سپس می کوشد برای هر یک از مصادیق آن تعریفی ارائه کرده از رهگذر سنجیدن آن
ها وجوه شباهت و تفاوتشان را بشناسد و مرز مشترک آن ها را بیابد
خلاصه ماشینی:
از آنجايي که اين تضادها برپايه ي تقابل و تناقض هاي زندگي اجتماعي شکل مي گيرند، مي توان شوخ طبعي را به مثابه ي مقوله يي جامعه شناختي مورد توجه قرار دارد.
آگاهي نيز محصول بر خورد با مسايل حيات است و حساسيت ها هم در رويارويي انسان ها با يک ديگر و يا در مواجهه با مسايل خاصي ايجاد مي گردد و از اين روي ، نا گزير بايد شوخ طبعي را پديده اي اجتماعي به شمار آورد.
بنابراين شوخ طبعي محصول زندگي اجتماعي است و از آن روي که زاده ي زندگي است ، خاستگاه خود را مي شناسد و صلاح و سلامت و فساد و تباهي آن را تشخيص مي دهد و نمي تواند به عفريت تباهي که به شکل ناداني ، دروغ ، ريا، ستم و نظاير اين ها ظاهر مي شود، بي توجه بماند.
شوخ طبعان در يافته اند که اگر مردم به چيزي عادت کنند، ديگر زشتي هاي آن را نمي بينند و آرام آرام خوره ي پليدي و ناهنجاري ، آنان را از درون مي جود و مي خورد و از ايشان فقط پوسته ي بيروني باقي مي ماند، پس دست به کار مي شوند و با خلاقيت خود دو روي ناساز حقيقت و دروغ را در تقابل قرار مي دهند و اعتياد انسان را به او ياد آور مي شوند و به مصداق «تعرف الاشياء باضدادها» او را از حقيقت آگاه مي سازند و به حرکت وا مي دارند.
آنچه اين مقاله سر بيان آن را دارد مقايسه ي مصاديق شوخ طبعي و تعيين حدود براي برخي از مقوله هاي آن است .