چکیده:
مفاهیم متفاوت عقلانیت: عقلانیت نوعی، عقلانیت هنجاری و عقلانیت ابزاری که محدودیتش
عقلانیت کل نگر را به میان میآورد، گویای سرنوشت عقلانیت در غرب است. عقل پس از
هیوم برده تمنیات قلمداد شده، و صلاحیتش را برای برگزیدن هدف از دست مینهد. عقل در
فرهنگ اسلامی با سابقه ای انکار ناپذیر در شریعت جلوه خاصی مییابد. ایمان به
مبدا، انسان را از بی ریشه بودن در عقلانیت لیبرال نجات میبخشد، گنج نهفته انسان
در طلب کمال و با عمل صالح میدرخشد، عدم اضرار به نسبت سیر به سوی کمال سنجیده
میشود و سرانجام تشکیل جامعه مدنی در عقلانیت اسلامی یک وظیفه است.عقلانیت در
عرصه احکام اجتماعی و تعیین مصالح نقش وسیعی دارد. جایگاه عقل در فقه از نهادهایی
مانند عقل به عنوان منبع استنباط، مصلحت، فطرت و حقوق فطری، توجه به مقاصدالشریعه و
بنای عقلاء، احکام ثانویه و اجتهاد مستمر به روشنی تبیین میگردد.
خلاصه ماشینی:
"Rationality در این مقاله، هدف این است که روشن شود عقلانیت در جهان معاصر، چه نسبتی با عقلانیت اسلامی و فقهی دارد؟ آیا مباحث مربوط به عقلانیت همان عقل به عنوان یکی از ادلة چهارگانه در فقه است، یا ارتباط وثیقی با بنای عقلاء یا نهاد مصلحت در فقه و حقوق اسلامی دارد؟ به منظور یافتن پاسخ سئوالات از این قبیل، ابتدا تعاریف عقلانیت را مرور میکنیم، و در بررسی تطبیقی به این مسأله میپردازیم که عقلانیت فقهی در چه حوزه ای با مفهوم عقلانیت در عصر حاضر منطبق است و در چه عرصه ای با آن ناسازگاری دارد.
مبارزات پیامبران در تاریخ و تلاش آنان در شکستن بتهای خرافه و جمود و طغیان، و از سوی دیگر تشویق به تأمل و تدبر در آفرینش و نبرد با طاغوتهای سیاسی و اقتصادی و فکری(لیضع عنهم اسرهم و الا غلال التی کانت علیهم) و خداوندان زر و زور و فریب را چگونه میتوان به تقابل عقل و دین تفسیر کرد؟ در عقلانیت اسلامی، بر خلاف برخی ادیان که دغدغة شریعت ندارند و توجه اصلی آنها صرفا بر مقولة «ایمان» است، مسأله شریعت همواره دغدغة جدی است.
اما آیا فقه در طول تاریخ خود، عملکردهای عقلانی داشته است؟ و اگر پاسخ مثبت باشد، آیا در عصر حاضر نیز در عرصههای مختلف فقهی، عملکردی همراه با عقلانیت متعارف دارد؟ دقت در هر سه رویکرد نشان میدهد که عنصر مصلحت عامه از چنان توان و ظرفیتی برخوردار است که عدالت و رحمت هم در دل آن قرار میگیرد."