چکیده:
سابقه زیبایی شناسی را باید در میان اقوام کهن وباستانی جستجو کرد نخستین گامها را در این مسیر
تمدنهای ایران» هندءو یونانی برداشتهاند و دستاوردهای خوبی را از خود به یادگار گذاشتهاند. مکتب
زیبایی پرستی در عرفان ایرانی و اسلامی با استفاده از دستاوردهای حکمت یونانی و اشراق شرقی وبه ویژه
با بهرهگیری از حکمت ایران باستان در قرون نخسین اسلامی شکل گرفته وبا استفاده از تعالیم قرآنی به
مکتب بزرگی در عرفان اسلامی تبدیل شده است. البته بزرگان آن همگی ایرانی بوده و شیخ شهاب الدین
سهروردی نیز در مرکز چنین جریانی قرار دارد. سهروردی نخستین شخصیتی است که به طور جامع به
عرفان زرتشتی رسیده و ارکان آن را دریافته و در آثار خود آورده است. بسیاری از بزرگان و حکیمان ایرانی
و اسلامی نیز به این حقیقت اعتراف کردهاند و سرچشمه عرفان و تصوف را در ایران باستان یافتهاند. د
ر این مقاله کوشش گردیده تا مقدماتی دربارة زیبایی شناسی د رعرفان زرتشتی و مشترکات آن با عرفان
مولانا ارائه گردد تا زمینه برای تحقیقات مفصل تر فراهم آید.
خلاصه ماشینی:
اين بزرگان ، عرفان ايراني و اســلامي را ادامه ي عرفان زرتشتي دانسته اند در بررسي مباني عرفان زرتشتي بايد به اين نکته اشاره کرد که گاهان و هفده سرودي که زرتشــت ســروده و از او به يادگار مانده است شامل شــريعت و آموزشهاي ديني نيســت ، بلکه الهام هايي شورانگيز ودريافتهايي عرفاني است که از نوعي تجربه معنوي حکايت دارد که روحي شيفته و عاشق با خداوند راز و نياز مي کند و گويي با نگاهي 285 وحدت وجودي هســتي را در مجموع شــهود نموده و به اشــراق رسيده است .
بنابراين "عرفــان و تصوف ، يعني نيرومندترين پايه قوة عقلاني و عالي ترين درجۀ کمال آدمي و لطيف ترين بافتۀ کارگاه ذوق انساني و ارزنده ترين مکتب پرورش روحاني بشر و حکمت يا فلسفه ي اشراق ، هر دو، زاده و دســت پروردة عقل و احســاس و ذوق و هنر ايراني است و ايران زمين گاهوارة اين دو اختر فروزان به شمار مي رود"(امام ،١٣٥٣ ،ص ١٥) بي شک در عرفان و تصوف بيش از هر رشــته ي ديگري ميراث زرتشي حفظ شده و با تفسيرهاي جديد و مناسب با دين اسلام ارائه گرديده است .
مولانا به مکتب جمال وابســته بوده ( افراســياب پــور، ١٣٨٠ ،ص ٣٩٩ ) و مانند ديگر بزرگان اين مکتب جهان بيني و انســان شناســي خود را بر اساس اصالت زيبايي و عشــق قرار داده است .
اين انديشــۀ جمالي که خدا را زيبايي مطلق مي داند و همه ي موجــودات را آينــه ي جمال او مي بيند، پيش از مولــوي و بعداز او در عرفان ايراني و اسلامي وجود داشته و ريشه هاي آن در عرفان زرتشتي است که به يونان و روم رفته و افلاطون و نوافلاطونيان و رواقيون نيز آن را دريافت کرده اند.