چکیده:
نوع غنایی کهنترین شکل شعر است که سروده شده و بیگمان، اولین بشری که پیرامون شعر و سخن آهنگین لب به سخن گشوده است و آن را با کلام دلپذیر همراه داشته، در پی بروز احساسات و عواطف درونی خود بوده و قطعه شعری که بر زبان جاری ساخته، از نوع شعر غنایی بوده است. لذتها و شادیهای شاعر و یاس و ناامیدی از دست نیافتن به آرزوها و دنیای آرمانی تمام اندیشههایی است که فحوای شعر غنایی را میسازد. آنچه که عناصر اصلی یک کلام آهنگین را فراهم میآورد عبارت است از: زبان، موسیقی و تصویر همین کاربرد موسیقی در نظام واژهها توسط شاعر که در نهایت به خلق شعر و کلام تاثیرگذار میانجامد برای شنونده مایه شگفتی و لذت است. در این پژوهش مضامین ادب غنایی نظیر: واژة غنا، شعر و ادب غنایی، محتوا و درونمایهها، ویژگیها و عناصر، قالبها و انواع شعر غنایی در ادب فارسی و اروپا مورد توجه قرار گرفته است و در نهایت به سیر تحول انواع غنایی تا رسیدن به مرحلة پختگی و کمال و روند تکاملی ادبیات غنایی در ایران پرداخته شده است.
خلاصه ماشینی:
comتاريخ دريافت: 29/9/1393 تاريخ پذيرش: 17/2/1394 مقدمه گونههاي ادبي در زبان فارسي هدف غايي از تقسيم آثار ادبي براساس انواع، اين است كه ميتوان بهترين نحو علل ضعف يا قوت هر يك از انواع را در دورههاي منحصر به خود با توجه به تمامي جوانب زماني، مكاني، محيطي و سير صعودي يا نزولي آن و ابعاد احساسي، عاطفي شاعر و ديدگاهش را نسبت به جهان اطراف به خوبي بررسي نمود.
با توجه به گسترش مفاهيم عرفاني در اين گونه شعري در بسياري موارد معشوق مطرح شده در اشعار عاشقانة عرفاني همان معبود است بنابراين ادبيات عرفاني از اين ديدگاه كه ميتوان معشوق را با معبود جايگزين كرد يكي از گونههاي ادب غنايي محسوب ميشود.
در بحث از ادبيات غنايي بيشتر به اشعار غنايي توجه شده است، بايد گفت: همانگونه كه در شعر فارسي عشق و دلدادگي در اشكال مجازي و حقيقي آن همچنين ديگر عواطفي كه جنبة غنايي دارد و منبعث از من شخصي انسان ميباشد از پايگاهي والا برخوردار است، در ميان آثار منثور فارسي، قصهها، داستانها، حكايات و شرح رويدادهاي فراواني وجود دارد كه موضوع آنها عشق و عاشقي است.
دورة كمال اشعار غنايي در زبان فارسي از قرن چهارم آغاز شد و در اين عهد است كه شاعران به سرودن نوع خاصي از شعر به نام غزل و جاي دادن تغزلات دلپسند، در تشبيب قصائد پرداختند.
در فاصله قرن ششم تا هشتم شعر غنايي به گونهاي ديگر ظاهر ميگردد و وارد مرحلهاي ميشود كه اين بار با توجه بيشتر به سخنوري در قالب غزل و مثنوي شكل ديگري به فن داستانسرايي ميبخشد.