چکیده:
کهنالگوها، مفاهیم مشترکی هستند که ریشه در ناخودآگاه جمعی انسانها دارند. این اصطلاح را نخستین بار یونگ در بحث ناخودآگاه جمعیاش مطرح کرد و آن را آرکیتایپ – الگوی نخستین، صورت مثالی، صورت ازلی- نامید. کهنالگوها را میتوان شامل تصاویر، مایهها و انگارهها و نوع دانست. کهنالگوی منجی از انواع مایهها و انگارهها و مفاهیم مشترکی است که میان جوامع و فرهنگها و ادیان مختلف وجود دارد. منجی، فردی است که در زمانی خاص که اصولاً زمان پایان دنیا و دورۀ اوج سختیها و بدبختیهای انسان و سلطۀ تاریکی و پلشتیها در این دنیاست، ظهور میکند. این اندیشه، علاوه بر این که دغدغۀ ذهنی انسانهای گذشته و ادیان مختلف بوده است، اندیشه و تفکری است پویا و زنده که امروزه و تا زمانی که انسانی روی زمین نفس میکشد، در جریان خواهد بود. فروغ فرخزاد نیز، در جایگاه شاعری برجسته و متفکر، به این مسأله نظر داشت، بدان میاندیشید و این امر یکی از دغدغههای ذهنی او بود. مقالۀ حاضر، به بررسی «کهنالگوی منجی» در شعر «کسی که مثل هیچ کس نیست» فروغ میپردازد. این شعر پنجمین شعر در دفتر «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» است. این مقاله با توجه به عناصر و اجزای خود شعر نشان میدهد که این فردی که فروغ از آن سخن میگوید، کسی نیست جز منجی.
خلاصه ماشینی:
بررسی کهنالگوی منجی در شعر «کسی که مثل هیچ کس نیست» فروغ فرخزاد رضا ستاری 1 دانشیار زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه مازندران صفوراسادات رشیدی 2 چکيده کهنالگوها، مفاهیم مشترکی هستند که ریشه در ناخودآگاه جمعی انسانها دارند.
بیان مسأله این مقاله، به بررسی و تحلیل یکی از اشعار فروغ «کسی که مثل هیچ کس نیست» میپردازد و با توجه به عناصر خود شعر و با تکیه بر دیگر منابع، در صدد تبیین تفکر فروغ و دغدغهاش درباره مسئلهی منجی و ظهور اوست.
اینکه فروغ در شعری میگوید «نجاتدهنده در گور خفته است» و در شعر دیگرش از آمدن و امید و انتظار میگوید، از همین جا ناشی میشود و دلیل بر عدم اعتقاد او دربارۀ منجی نیست و این شعر را از معنای اصلی و اولیهاش - که همان اعتقاد به آمدن فردی نجاتبخش است – دور نمیکند.
دربارۀ این دو نظر باید گفت که اگرچه فضای دو شعر «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» و «کسی که مثل هیچکس نیست» با یکدیگر تفاوت دارد و بر اولی یأس و بر دومی امید غلبه دارد، و یا دربارۀ منجی نیز این تفاوت دیدگاه دیده میشود، اما نمیتوان شعر فروغ را تسلیم تفکر فرهنگ و یا فردی خاص دانست و به دیدگاههای شاعر صفت «متظاهرانه» داد.
درواقع، همۀ این ادیان و پیروان آنها امید به آمدن و ظهور فرد نجاتدهندهای را دارند که پس از ظهور، دنیا را بهتر از قبل میکند و آنان را به آرزوها و خواستههای قلبیشان که همان تحقق عدالت و زندگی در دنیایی پاک و خواستنی است، میرساند.