چکیده:
در برخی از آثار ادبی به گزینشی خاص از لغات، اصطلاحات فنی ، عبارات و شیوههای بیان بر میخوریم که از قراردادهای زبانی و سنن ادبی متمایزند، این گزینش خاص از دید و دریافتی نو نسبت به هستی و حیات ناشی میشود، شاعر یا نویسندهای که به چنین دریافتی نو دست یافته باشد و بتواند این دریافت را در قالب گزینشی نو از زبان و شیوه های ادبی ارائه دهد در حقیقت به سبکی شخصی دست یافته است. تنها معدودی از شاعران در تاریخ شعر فارسی این توفیق را یافتهاند که به این سبک شخصی دست بیابند که بیگمان مولانا و عطّار از ممتازترین و سرآمدترین آنها هستند. این سبک شخصی را میتوان از سه نظرگاه و ساحت مورد بررسی قرار داد.ساحت فکری،ساحت زبانی و ساحت ادبی. متناقضنمایی یا تصاویر متناقضنما شیوهای بیانی است از ساحت ادبی که با برجسته کردن معنی در قالب الفاظ کم معانی فراوان و غالباً توصیفات غیر قابل بیان را که ناشی از تجربیات شهودی عارف شاعر است بیان میکند.مولانا و عطار به عنوان دو تن از سرآمدان عرصه عرفان اسلامی از این شیوه بیانی و ادبی برای بیان تجربیات شهودی و عرفانی خود در جهت بیان ویژیگیهای انسان کامل بهره بردهاند. در این مقاله برآنیم تا بعدازآوردن تعریفی اجمالی از متناقض نماو علل به کارگیری آن به مصادیق عینی به کارگیری این شیوه بیانی در معرفی انسان کامل درکلام مولانا و عطار پرداخته شودونشان داده شود که این شیوه بیانی چرا و چگونه وبا چه هدفی برای بیان ویژگیهای انسان کامل به کار میرود .
In some literary works,there are some words, literary terms, phrases, and speeches which are different from the normal linguistic conventions and literary tropes. This has derived from the new vieo-point toward existence. A poet or author who has reached this fresh insight and is able to utter this in a new style of language and literary tecniques had, indeed, accessed a personal style. Only a few number of authors in Persian literature have been able to reach this personal style, and Roomi and Attar are,doubtlessly,among the bests and the most distinguished ones. This personal style can be investigated from three dimentions: thought, language, and literary dimension. Of the literary dimension, paradox or paradoxical imagery is a technique which highlights the meaning in a few words, and usually depicts a large amount of meaning and inexplicable mystical experiences of the poet. Having used this literary trope in their works, Roomi and Attar, as two famous poets in Islamic mysticism, have tried to express their own mystical experiences at the service of concept of "the perfect man" by means of this tecnique. The article in hand, first of all, gives a definition of paradox and the reasons of its creation, and then brings some examples of its trace out of the works of Roomi and Attar to show how and why they have used it to express the notion of perfect man.
خلاصه ماشینی:
مولانا و عطار به عنوان دو تن از سرآمدان عرصه عرفان اسلامي از اين شيوه بياني و ادبي براي بيان تجربيات شهودي و عرفاني خود در جهت بيان ويژگيهاي انسان کامل بهره برده اند.
اين ترکيب هاي متناقض نما در کلام مولانا با موضوعات مختلف بيان شده است ، يکي براي تبيين اين امر که انسان پس از رسيدن به عالم شهود و عالم معنا بدون ابزار با خداوند رابطه برقرار مي کند و نيازي به وجود مادي که اعم از کلام مادي، زبان مادي و ساير اجزا است ، نيست .
عطار نيز که در نظام فکرياش دردمندي يکي از باورهاي اساسي است درد را درمان انسان هاي کامل ميداند و آن را سبب وصال الهي و درمان معرفي ميکند و ميگويد: اي دل سوخته در درد بسوز زانکه هم درد تو درمان تو نيست (عطار، ١٣٨٩، غ ١١٢) و در جاي ديگر به نوعي ديگر همين تعبير را به کاربرده است و درمان خود را که همان وصال الهي است در رسيدن به دردهاي فراوان ميداند و ميگويد: چو درمان است درد او دلم را سزد گر درد بسيارم فرستد (عطار، ١٣٨٩، غ ١٥٥) ٦ـ صورت بيصورتي اين تصوير متناقض نما براي تبيين ذات بي چون و بي تعين آمده است .
زين پيش دلي بود مرا عاشق و امروز جز بيخبريم از دل خود هيچ خبر نيست (عطار، ١٣٨٩، غ ١٠٣) يا ميگويد: ز عقل و جان و دين و دل به کلي بيخبر گردد کسي کز سر اين دريا سر موئي خبر دارد (عطار، ١٣٨٩، غ ١٧٢) آن چه از ابيات گفته شده توسط اين دو عارف واصل به دست ميآيد آن است که يکي از ويژگيهاي انسان کامل باخبر بودن به خاطر شهود الهي و بيخبري به خاطر عدم توانايي بيان است .