چکیده:
عیسیبنمریم، زندگی شگرفی دارد که نقش عرفانی و اسطورهای مسیح در عروج و رجعت برای وصل به اصل خویش، از کهن الگوهای گردونۀ مقدس(ماندالا) است. در این جستار، عروج و رجعت، با هدف الگو پذیری انسان از زندگی زاهدانه مسیح به روش توصیفی- تحلیلی، تبیین، شده است. همچنین با نگاهی اساطیری(اسطوره دایره، اسطوره انسان کامل، اسطوره نوزایی، اسطوره آب و...) و با بینشی عرفانی، رجعت گذر از تاریکی جسم دانسته شده که در قوص صعود، نفس در تلاش برای اتصال به عالم نور، خود را از حصار ظلمت (مغرب تن)می رهاند و پله پله خویشتن را با راهنمایی انسان کامل و الگوپذیری از مسیح، مجرد گونه، به انوار ایزدی ( مشرق جان) و به یقین که منزل اول و آخر سالک است، میرساند تا از آبِ حیات عشق بنوشد. این پژوهش، راز عروج را دست یابی به جاودانگی معرفی می کند و جایگاهِ جاودانگی (عشق) را نیز با پیروی از عقل(پیرِخردمند) میشناساند که این سفر روحانی از همان مبدأ تنها در سایه درد، آغاز و طلب میشود و در فرجام به رجعت و قرب (مبدأ/ مقصد)میانجامد.
Jesus has a wonderful life, the mystical and mystical role of Christ in ascending and returning to its origin is one of the ancient patterns of the Holy Mandala. In this essay, ascension and return are explained by the descriptive-analytic method of modeling man's ascetic life in Christ. Also with a mythical look (circle myth, myth of the perfect man, myth of renaissance, water myth, etc.) and with a mystical insight, it is known that the passing of the darkness of the body in the ascendant, the soul trying to connect itself to the light world, He travels through the fence of darkness and escapes himself step by step with the guidance of a perfect human being and a model of Christ, single, to the Divine Enlightenment and to the certainty that he is the first and last home of the seeker, out of the water of life. Love to drink. This study introduces the mystery of ascension to the attainment of eternity and identifies the place of immortality (love) by following the (old-fashioned) reason that this spiritual journey begins and ends only in the shadow of pain from the same origin. Returns to Return and Return (Source / Destination).
خلاصه ماشینی:
) و با بينشي عرفاني، رجعت گذر از تاريکي جسم دانسته شده که در قوص صعود، نفس در تلاش براي اتصال به عالم نور، خود را از حصار ظلمت (مغرب تن ) ميرهاند و پله پله خويشتن را با راهنمايي انسان کامل و الگوپذيري از مسيح ، مجرد گونه ، به انوار ايزدي (مشرق جان ) و به يقين که منزل اول و آخر سالک است ، ميرساند تا از آب حيات عشق بنوشد.
com / 94 مقدمه در دايرة هستي، رجعت به روزگار وصل و عروج به اصل خويش ، آرزوي فطري بشر بوده و جاودانه شدن نيز يکي از بنياديترين و آرمانيترين کشش هايي بوده که در تاريخ و باورهاي اسطوره اي اقوام گوناگون وجود داشته است .
يکي از کهن الگوهاي اين گردونه مقدس ، عيسي مسيح است که در قوص صعود و بازگشت به حقيقت جاودانه ، سرنموني عرفاني بوده و نقشي ورجاوند داشته ، براين پايه عروج ورجعت عيسي با اسطوره دايره ، پيوندي ناگسستني دارد.
به هر روي پرسش هايي از گذشته تاکنون در اين بارة مطرح بوده و پايه ساز پژوهش هاي ديگر شـده که آيا ميتوان عروج و رجعت مسيح را از ديدگاه اسطوره اي (اسطوره بازگشت ، اسطوره دايره ، اسطوره انسان کامل ، اسطوره آفرينش ، اسطوره نوزايي، اسطوره آب و...
ک: حلي، ١٤٠٩: ٨٤٤؛ يعقوب زاده ، قانوني ١١٢:١٣٩٥، ١١٣- ١١٥؛ ابن طاووس ، بيتا : ٦٨-٦٩؛ مروزي، ١٤٢٤: ٢٣٠؛ ابن حنبل ، / 98 ١٤١٤: ٦٤٢/٣؛ صافي گلپايگاني، ١٤١٩: ٢٢٦؛ کوراني، ١٣٨٦، ٣١٣/٣؛ مقدسي، ١٤١٦: ٣٤٤) کيخسرو هم درباورهاي عاميانه و داستان هاي شفاهي ايراني تا قيام حضرت مهدي (ع ) زنده است و در آن روز در رکاب ايشان خواهد بود.