چکیده:
پس از استیلای اعراب در خراسان و ماوراءالنهر و سایر قلمرو سرزمین ایران، جنبشهای آزادیخواهی و استقلالطلبی رواج پیدا کرد. این جنبشها منجر به پیدایش دولتهای ملّی طاهریان، صفاریان و سامانیان شد. در تحکیم استقلال دولتهای مذکور زبان فارسی نقش ویژهای داشت. سامانیان از جمله حکومتهایی بودند که در راستای زنده کردن سنّتهای باستانی به ادبیات پارسی توجه نشان دادند و ثمرات خوبی بر جای گذاشتند که شاهنامة حکیم توس نمونهای از آن است. در این مقاله به روش کتابخانهای و به شیوة توصیفی- تحلیلی، راهبرد فرهنگی سامانیان و نگرش به دورة باستان در ادبیات آن دوران بررسی میشود. یافتة پژوهش نشان میدهد که سامانیان بسترهای لازم را برای رویکرد به باستانگرایی در عرصة ادبیات و فرهنگ را در زمانة خویش فراهم کردند.
خلاصه ماشینی:
هدف اين مقاله ؛ بررسي بسترهاي فرهنگي سامانيان و مشخصه هاي فرهنگي ايران در اين عهد، شناخت عوامل پيشرفت ادبيات پارسي که باعث شکوفايي ادبيات اين دوران شد، تبيين جايگاه شاهنامه و اهداف فردوسي از نظم حماسه ملي ايرانيان ، است .
جايگاه فردوسي و شاهنامه در ادبيات باستان گرايي دوره سامانيان چگونه بوده است ؟ مفروض پژوهش آن است که سامانيان به لحاظ فکري، فرهنگي و ادبي توانمندي لازم را براي احياي باستان گرايي در عصر خويش داشتند و به گسترش فرهنگ و ادبيات ايراني با صبغۀ حماسي همت گماشتند، بيآنکه تقابلي با فرهنگ اسلامي ايجاد کنند.
اين اقدام سامانيان ، نقش عمده اي در نشر و گسترش زبان پارسي دري و فرهنگ ايران زمين و حفظ هويت ملي ايفا کرده است (صفا، ١٣٧١: ١/ ٦٢٠) منصور بن نوح نيز به سنت پيشينيان خويش به حمايت علما و شعرا و مفسران همت گماشت .
اين زبان براي نگاهداشت هويت ملي ايرانيان خدمت بزرگ تاريخي انجام داد (تاريخ سيستان ، ١٣٦٦: ١٠٦ – ١٠٧) از ديگر عوامل پيشرفت زبان پارسي در دوره ي ساماني، ارتباط قوي اميران ساماني با خليفه بود.
اهتمام به حفظ هويت فرهنگي را پيش از سامانيان ، يعقوب ليث صفار انجام داد و سرزمين سيستان در آن زمان از خاستگاه هاي فرهنگي ايران بود و گفتار او در مورد تشويق محمد بن وصيف سيستاني براي گفتن شعر به زبان فارسي مشهور است ، آن جا که گفت : «شعري را که اندر نيابم ، چرا بايد بگويم ؟» (تاريخ سيستان ، ١٣٦٦: ٢٠٩).
فردوسي در اين راستا به هدف خود يعني احياء روح ملي ايراني و جلوگيري از محو سنت هاي تاريخ ايران باستان رسيد.