چکیده:
پژوهش حاضر با هدف کلی بررسی اثرات صندوق اعتبار خرد بر زیستپذیری خانوارهایی روستایی انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه اعضای صندوقهای خرد روستایی دهستان چاه داد خدا شهرستان قلعه گنج بود. حجم نمونه با استفاده از فرمول نمونهگیری کوکران 465 نفر محاسبه شد که برای افزایش اعتبار یافتهها تعداد 470 پرسشنامه بین اعضای جامعه آماری توزیع شد که در نهایت تعداد 465 نفر پرسشنامه را تکمیل و عودت دادند و روش نمونهگیری به صورت تصادفی طبقهای بود. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS25 و LISREL8.8 انجام شد. به منظور بررسی برازش مدل اندازهگیری سازه ابعاد زیستپذیری، دادههای گردآوری شده با نرمافزار لیزرل و با استفاده از روش تحلیل عاملی تاییدی مرتبه دوم مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفتند. نتایج تحقیق نشان داد در بین شاخصهای زیستپذیری شاخصهای مشارکت و همبستگی و اشتغال و درآمد از وضعیت بهتری نسبت به دیگر شاخصها برخوردارند و شاخصهای وضعیت مسکن و امکانات و خدمات زیرساختی از وضعیت مناسبی برخوردار نیستند. همچنین یافتهها نشانداد شاخصهای نیکویی برازش مطلق (91/0 AGFI= و 92/0 GFI=)، تطبیقی (91/0NNFI= ، 92/0 (CFI= و مقتصد (071/0 = RMSEA و 031/2 = ) برازش عالی و مناسب مدل اندازهگیری ابعاد زیستپذیری را با دادههای مشاهده شده؛ تایید نمودند. در پایان با توجه به نتایج، پیشنهادهایی برای فعال کردن مشارکت در صندوقهای اعتبارات خرد روستایی با توجه به فرهنگ و شرایط جوامع مورد مطالعه ارائه شدهاست.
خلاصه ماشینی:
در بعد مشارکت و همبستگي زيست پذيري از نظر افراد مورد مطالعه متغيرهاي "افزايش ميزان مشارکت نوجوانان و جوانان در امور عمومي روستا" و "ارتقا روحيه کار گروهي در ميان مردم روستا" به ترتيب اولويت اول و دوم را به خود اختصاص دادند و نسبت به ساير متغيرها داراي تاثير بيشتري در اين بعد هستند و در مقابل متغيرهاي "دلسوزي بيشتر اهالي براي آباداني روستا" و "همفکري زنان مانند مردان در امور مهم روستا" نيز به ترتيب در اولويت هاي پاييني قرار گرفته اند و به ميزان کمتري نسبت به ساير گويه ها در مشارکت و همبستگي اهميت دارند (جدول ، ٥).
محققاني چون (١٩٨٨) Omuta، (٢٠١٠) Lau Leby et al، رضواني و همکاران (١٣٨٨)، جمعه پور (١٣٩٢)، بندرآباد (١٣٩٠)، خراساني (١٣٩١) و رستمعليزاده و سلياني (١٣٩٠) و American /(٢٠٠١) Holt-Jensen (٢٠٠٥) Institute of Architects نيز در مطالعات خود بر اهميت اين مولفه (مشارکت و همبستگي) در تشکيل ابعاد زيست پذيري تأکيد زيادي داشتند.
پژوهش هاي (٢٠٠٥) American Institute of Architects،Victoria (٢٠٠٨) Efiiciency & و رستمعلي و سلياني (١٣٩٠) نيز به اهميت اين شاخص در زيست پذيري دست يافتند.
با نتايج Efiiciency &Victoria /(٢٠٠٥) American Institute of Architects /(٢٠٠١) Wheeler /(٢٠٠٤) Balsas /(٢٠٠١) Holt-Jensen /(٢٠٠٨) که به اهميت اين بعد در زيست پذيري دست يافتند همسو است .
“The Quality of Urban Life and the Perception of Livability: A Case study of Neighbourhoods in Benin City, Nigeria”.