چکیده:
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان پس از تفسیر آیات به گزارش و تبیین روایات پرداخته است. علامه بخشی از روایات را گزینش و گزارش کرده است. ضوابط روی گردانی از نقل برخی روایات یا همان رویکردهای سلبی به تصریح یا تلویح در المیزان آمده است. یافته ها نشان می دهد که دست کم دوازده رویکرد وجود دارد: ۱. عدم گزارش روایات مخالف با سیاق؛ ۲. اجتناب از نقل روایات غیرمرتبط با آیه؛ ۳. اجتناب از نقل روایات غیر موثر در فهم آیات؛ ۴. اجتناب از نقل روایات مخالف با دیدگاه تفسیری؛ ۵. اجتناب از نقل روایات مشابه؛ ۶. قلت گزارش روایات فقهی؛ ۷. اجتناب از گزارش روایات اسباب نزول دال بر جری و تطبیق؛ ۸.پرهیز از گزارش گسترده روایات قصص قرآن؛ ۹. عدم ذکر روایت به دلیل مخالفت با قرآن؛ ۱۰. عدم نقل روایت به دلیل مخالفت با عقل؛ ۱۱. عدم نقل به دلیل احتمال جعل در آن؛ ۱۲. عدم نقل روایت به دلیل ادراج در آن.
In his commentary of Al-Mizan, Allameh Tabatabaei reports narrations following the interpretation of verses. He selects and reports them with reference to the reason he did not mention the others, explicitly or implicitly. Findings show that at least twelve approaches are available in the book: 1. Not reporting of narrations contrary to the context, 2-Avoid quoting narrations unrelated to the verse, 3. Avoid quoting ineffective narrations on understanding verses, 4. Avoid quoting narrations that disagree with the interpretive perspective, 5. Avoid quoting similar narrations, 6. Paucity of reporting jurisprudential narrations, 7. Avoid reporting narrations of the cause of revelation indicating adaptation (jary wa tatbiq), 8. Avoid quoting the extensive report of narrations of the Qur’anic stories, 9. Not mentioning the narration due to its opposition to the Qur’an, 10. Not narrating the narration due to opposition to the intellect, 11. Not mentioning due to the possibility of forgery, 12. Not narrating a narration due to its idraj.
خلاصه ماشینی:
پيشينۀ تحقيق در خصوص مباحث روايي تفسير الميزان ، تاکنون تحقيقات متعددي سامان يافته است ؛ براي نمونه : نفيسي در تحقيق خود تحت عنوان «علامه طباطبايي و حديث ؛ روششناسي نقد و فهم حديث از ديدگاه علامه طباطبايي در الميزان»، معارف در پژوهشي با عنوان «حديث ، جايگاه و کارکرد آن در تفسير الميزان»، روشن ضمير و عبادي در مقالۀ «جايگاه سنت در تفسير الميزان»، سليمي زارع و قاضيزاده در مقالۀ «جايگاه و کاربرد سنت در تفسير الميزان»، از ابعاد گوناگون به مباحث روايي الميزان همت گماشته اند، به رغم صورت دادن اين پژوهش ها و تحقيقات مشابه آنها به نظر ميرسد، تاکنون در اثري به رويکردهاي علامه طباطبايي در گزينش و گزارش روايات تفسيري در الميزان پرداخته نشده است ؛ لذا نوشتار حاضر در صدد جبران اين کاستي سامان مييابد.
علامه طباطبايي در تفسير الميزان نه تنها از اين معيار، فراوان براي نقد روايات استفاده کرده است [براي نمونه نکـ : ج١، ص٢٩٣؛ ج١٤، ص٢٠٥؛ ج١٥، ص٢٩٢]، بلکه از آن براي عدم نقل روايات نيز بهره برداري گرديده است و اجتناب از گزارش روايات معارض با آيات را با ادلۀ گوناگون قرآني استوار ساخته است .
علامه طباطبايي از آنجا که اين روايات را مخالف با آيات قرآن مي دانسته از گزارش آنها در تفسيرش اجتناب کرده است .