چکیده:
هدف: هدف این پژوهش، مقایسه شناخت سازمانی اداره کل ورزش و جوانان خراسان رضوی و سازمان ورزش شهرداری مشهد بر اساس مدل وایزبورد بود. روششناسی: روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع مقایسهای بود که به شکل میدانی انجام گرفت. بدین منظور 71 نفر از کارکنان سازمان ورزش شهرداری مشهد و 75 نفر از اداره کل ورزش و جوانان خراسان رضوی به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه استاندارد شناخت سازمانی بود که روایی صوری و محتوایی آن در پژوهشهای پیشین مورد تأیید قرار گرفته بود و پایایی آن از طریق ضریب آلفای کرونباخ تأیید شد (92/0=α). برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون t مستقل و من ویتنی استفاده شد. یافتهها: یافتهها نشان داد که تفاوت معناداری در ابعاد شناخت سازمانی در سازمانهای مورد مطالعه وجود داشت. همچنین تفاوت معناداری در ابعاد عملکردی مدیریت شامل مؤلفههای رهبری، هدف گزینی، ساختار سازمانی و سیستم پاداش دهی در بین دو سازمان ورزشی مورد مطالعه وجود داشت (05/0≥P). در مؤلفههای ارتباطات سازمانی، نگرش به تغییر و مکانیزمهای مفید تفاوت معناداری در این دو جامعه یافت نشد (05/0≤P). نتیجهگیری: بطور کلی میتوان اذعان نمود تعیین اهداف قابل دسترستر و آسانتر برای کارمندان، ساختار سازمانی منعطفتر و پویاتر، ایجاد سیستم پاداشدهی متناسب با عملکرد افراد و تواناییهای آنها و ایجاد رهبری متناسب با نوع توانمندی ها و آمادگی آنان از جمله مواردی است که در سازمان ورزش شهرداری بیش از بیش باید مد نظر مسئولین قرار گیرد.
Objective: The aim of this research work was to compare the organizational diagnosis in general of the Youth Sport administration of the Khorasan-e-Razavi province and the sport organization of Mashhad municipality based on the wise board model.
Methodology: This was a descriptive comparative study conducted through field research. For this, 71 employees from the sport organization of Mashhad municipality and 75 employees from the general administration of the Youth Sport administration of the Khorasan-e-Razavi province were selected as the research samples. The instrument used for data collection was the organizational diagnosis questionnaire (ODQ) of Preziosi (1980), whose content validity has been confirmed through the previous researches, and its reliability has been confirmed through the Cronbach's alpha coefficient (α = 0.92). For data analysis, independent t-test and Mann Whitney U test of the samples were applied.
Results: Data analysis revealed a significant difference in the organizational diagnosis between the studied organizations. Moreover, there was a significant difference between the performance management indices such as leadership, goal setting, organizational structure, and reward system in the studied organizations. No significant difference was observed regarding the indices of organizational communication, outlook for change, and beneficial mechanisms between the 2 population groups.
Conclusion: Generally, it can be claimed to determine accessible and easier goals for employees, flexible and dynamic organization structure, making a suitable remuneration system according to their operation and ability, and making an effective leadership in abilities, out of which readiness is one of the important cases in the municipal sport organization.
خلاصه ماشینی:
در بررسي پژوهش هاي صورت گرفته براي عملکرد سازماني با استفاده از مدل وايزبورد در داخل کشور مسعوديان و همکاران (١٣٩١) در بررسي محيط داخلي بيمارستان ها بر اساس اين مدل به اين نتيجه رسيد که تفاوت معناداري در تمامي ابعاد عملکردي به جز مؤلفه رهبري در بيمارستان وجود داشت .
جدول ٤- نتايج آزمون من ويتني براي بررسي تفاوت برخي مؤلفه هاي عملکرد مديريتي در سازمان هاي مورد مطالعه مؤلفه هاي عملکردي مديريت نوع سازمان رتبه ميانگين U Z P سازمان ورزش شهرداري ١٢١/٠١ هدف گزيني 0/007 -2/677 3574/500 اداره کل ورزش و جوانان ٩٧/٠٠ سازمان ورزش شهرداري ١١٩/٢٣ ساختار سازماني 0/017 -2/387 3690 اداره کل ورزش و جوانان ٩٧/٨ سازمان ورزش شهرداري ١٢٢/٢٧ سيستم پاداش دهي 0/004 -2/877 3492/500 اداره کل ورزش و جوانان ٩٦/٤٢ سازمان ورزش شهرداري ١١٢/٧٩ مکانيزم هاي مفيد 0/179 -1/344 4108/500 اداره کل ورزش و جوانان ١٠٠/٧٣ سازمان ورزش شهرداري ١١٧/٢٧ ابعاد کلي عملکردي 0/039 -2/063 3817/500 اداره کل ورزش و جوانان ٩٨/٧٠ بحث و نتيجه گيري در سازمان هاي امروزي، عملکرد بهينه در سازمان به دليل بهره وري و اثربخشي که براي سازمان در بردارد، همواره مورد توجه مديران و کارشناسان بوده ، به گونه اي که به حوزه مستقلي از مطالعات سازماني تبديل شده است و سازمان ها براي بقاء و پيشرفت در دنياي رقابتي ناگزير هستند، بخش عمده اي از تلاش هاي خود را به مطالعه فرآيندها و عملکردهايي معطوف نمايند که در موفقيت و بهبود عملکرد آنان نقش اساسي ايفاء مينمايد (کشاورز ترک، ١٣٩٢).