چکیده:
یکی از ضرورت های موجود در ساحت بحث های حقوقی، یافتن مبانی متقن و قابل اتکاء برای چالش های فرارروی مسائلی مثل تخریب محیط زیست است. این پژوهش به منظور یافتن مبنایی بومی برای صیانت و حمایت از محیط زیست، بهویژه در جایی است که به آن، تعرض و محیط زیست تخریب شود. به منظور دستیابی به اهداف پژوهش داده های لازم از منابع کتابخانهای گردآوری و به شیوه تحلیلی توصیفی تجزیه و تحلیل شده است. بر اساس یافته های تحقیق حاضر، مبنای احترام، از جمله مبانی قابلطرح در توجیه مسئولیت مدنی نقض حق در قلمرو محیط زیست است. ضرورت احترام و حمایت از محیط زیست از یک سو، با توجه به ارزش ذاتی محیط زیست و در درجه دوم، ارزش ابزاری آن برای زیست بهتر انسانها و نیز ارزش اقتصادی مهم آن در زندگی انسانها و نیز زیانهای گرانباری که اقدامهای مخرب علیه محیط زیست بر زندگی و منافع مادی و معنوی انسانها وارد میکند، قابلتوجیه است و از سوی دیگر، ادله احترام، حدوثاً، هم جنبههای مالی و هم جنبههایی را که ممکن است ارزش مبادلاتی نداشته باشد، تحت شمول قرار میدهد و علاوه بر آن، تمامیت این صیانت، بقائاً، اقتضا دارد که درصورت نقض مسئولیت جبران اقدام زیانبار و مخرب علیه محیط زیست توجیه پیدا کند.
One of the requirements in the field of legal discussions is to find consistent and reliable foundations for the challenges related to issues such as environmental degradation. This study aims to find a local basis for the protection and preservation of the environment, especially where the environment is devastated and degraded. The question arises here is that among the local principles, can the rule of respect be used in the protection and preservation of the environment and for the liability resulting from its destruction and damage? In order to achieve the objectives of the research, the necessary data have been collected from library sources and were examined via the descriptive-analytical method. Based on the findings of the present study, the rule of respect is known as one of the possible principles in justifying civil liability for violating the right in the realm of the environment. The need to respect and protect the environment are justifiable on the one hand, given the intrinsic value of the environment and secondly, its instrumental value for better life of the human and its significant economic value in human life and also, the substantial damages that destructive actions against the environment inflict on human life and his/her material and spiritual benefits. On the other hand, arguments of respect, incidentally, include both financial and non-transactional aspects. In addition, the integrity of this protection, inevitably, requires that it be justified in case of violation of liability for compensation of harmful and destructive action against the environment.
خلاصه ماشینی:
و از آنجايي که حق استفاده از محيط زيست ، يکي از حقوق بنيادين هر فردي محسوب مي شــود و نگهداري از آن يک وظيفه عمومي است و در اصل پنجاهم قانون اساســي جمهوري اسلامي ايران نيز به آن اشاره شده است و با توجه کافي نبودن امکانات دولتي و رســمي در صيانت از اين حق مهم ، قانون گذار تلاش کرده اســت ، از توان و نيروي سازمان هاي مردم نهاد استفاده کند و با بهره گيري از ظرفيت هاي نهادهاي غيردولتي از آلايندگي و تخريب محيط زيســت جلوگيري شود (ميرزايي ١٣٩٧، صص ١٣٣-١٦١ و مشهدي و لســاني ، ١٣٩٧، صص ١٢٥-١٤٦).
ازآن جايي که مبناي احترام به عنوان يکي از مباني بنيادين مســئوليت مدني تلقي شــده اســت (حکمت نيا، ١٣٨٩، ص ١٢٥؛ حکيميــان ، ١٣٩١، ص ٣٧ و قنواتي و جاور، ١٣٩٠، ص ٣٧)، پرسشــي که مطرح مي شود، اين اســت که آيا مسئوليت مدني ناشي از ايراد زيان به محيط زيســت و ضرورت جبران خسارت را مي توان بر مبناي قاعده احترام بنا نهاد و آيا قاعده احترام قابليت پشتيباني از اين نحو مسئوليت را دارد يا خير؟ پاسخ به اين پرسش در گرو چند مقدمه مهم است : نخست ، محترم بودن مقولات مشمول محيط زيســت ؛ دوم ، ماليت داشتن محيط زيست يا مقوله هايي که به سبب تخريب محيط زيست آسيب مي بينند؛ سوم ، تعيين تکليف نسبت به مالکيت بر محيط زيست ؛ و چهارم ، دلالت قاعده احترام بر ضمان .