چکیده:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین نقش ابزار دیجیتال در آموزش مفاهیم شناختی میراث فرهنگی به کودکان بود.
روش: روش پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش متخصصان حوزه میراث فرهنگی بودند که از بین آنها نمونهای به حجم 55 نفر براساس ملاکهای ورود بهصورت هدفمند انتخاب شدند. جهت بررسی و جمعآوری اطلاعات از اسناد و مدارک کتابخانهای، آخرین پژوهشهای حوزه بازیهای رایانهای بهره گرفته شد. همچنین برای جمعآوری اطلاعات از متخصصان میراث فرهنگی از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد آموزش مفاهیم میراث فرهنگی به کودکان در چهار زیرشاخه بازیهای دیجیتال، پویانمایی، داستانها و نمایشنامهها، بازدید از موزهها و مکانهای باستانی قرار گرفت. همچنین از شرکتکنندگان مطالعه 32 نفر (18/58%) بازیهای دیجیتال، 13 نفر (64/23%) پویانمایی، 8 نفر (55/14%) داستانها و نمایشنامهها و 2 نفر (64/3%) بازدید از موزهها و مکانهای باستانی را بهترتیب اولویت اول تا چهارم زیرشاخه آموزش مفاهیم میراث فرهنگی به کودکان عنوان کردند.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج و در اولویت قرار گرفتن بازی دیجیتال از نظر متخصصان به نظر میرسد که بهکارگیری ابزار دیجیتال زیرساخت مناسبی برای درک ملموس مفاهیم انتزاعی را فراهم میکند که کارایی بالایی در انتقال مفاهیم به کودکان دارد.
Objective: The aim of the present study was to investigate the role of digital tools in teaching cognitive concepts of cultural heritage to children. Method: The present research method is analytical-descriptive. The statistical population of the study was cultural heritage experts, among them; a sample of 55 persons was selected based on the criteria of entry purposeful. In order to collect information, library documents, the latest research in the field of computer games was used. A researcher-made questionnaire was also used to gather information from cultural heritage experts. Results: The results showed that teaching cultural heritage concepts to children was subdivided into four sub-categories including digital games, animation, stories and plays, visits to museums and ancient sites. Also, out of participants, 32 (58.18%), 13 (23.64%), 8 (14.55%) and 2 (3.64%) considered digital games, animation, stories and plays, and visiting museums and ancient sites as their first to fourth priority, respectively, in the subcategory of teaching cultural heritage concepts to children. Conclusion: Based on the results and the priority of digital play according to the experts, it seems that using digital tools, which has a high efficiency in transferring concepts to children, provides a suitable infrastructure for tangible understanding of abstract concepts.
خلاصه ماشینی:
يافته ها: نتايج نشان داد آموزش مفاهيم ميراث فرهنگي به کودکان در چهار زيرشاخه بازيهاي ديجيتال ، پويانمايي، داستان ها و نمايش نامه ها، بازديد از موزه ها و مکان هاي باستاني قرار گرفت .
همچنين از شرکت کنندگان مطالعه ٣٢ نفر (٥٨/١٨%) بازيهاي ديجيتال ، ١٣ نفر (٢٣/٦٤%) پويانمايي، ٨ نفر (١٤/٥٥%) داستان ها و نمايش نامه ها و ٢ نفر (٣/٦٤%) بازديد از موزه ها و مکان هاي باستاني را به ترتيب اولويت اول تا چهارم زيرشاخه آموزش مفاهيم ميراث فرهنگي به کودکان عنوان کردند.
امروزه با توجه به گوناگوني جوامع ، انسان ها، خلاقيت ها، علاقه منديهاي آنان ، نياز به وجود تنوع روش هاي يادگيري وجود دارد و اين امر نيازمند يک قالب جديد از آموزش است که انعطاف کافي را در اين زمينه داشته باشند (٢٠١٥ ,Bekker, Bakker, Douma, Van Der Poel Scheltenaar).
اطلاعات ارائه شده توسط محيط هاي بازي و برنامه هاي آموزشي موزه هاي مجازي با استفاده از همبستگي متقابل درون محتوا از مؤلفه هايي چون هوش ، خلاقيت و الگوپذيري در بستر روايي داستان گونه و داراي ابزار پويانماييهاي رنگي و جذاب در درک مفاهيم بازسازي شده واقعي و ملموس از آثار باستاني و تاريخي نقطه عطفي در تفهيم مفاهيم انتزاعي در بالاترين سطح خود که همان تماس نزديک و بدون واسطه در آموزش است را فراهم مي آورند (طالبي و جلالي، ١٣٨٩).
Djaouti, Alavrez, Rampenoux, Charvillat & Jessel 3.
Froschauer, Seidel, Gartner, Berger & Merkl, 5.