چکیده:
تفسیر و دریافتهایی از قرآن اندیشگان بسیاری از پژوهشگران را به خود معطوف ساخته است؛ اما دستیابی به تفسیری صحیح در قرآن نیازمند بررسی مبانی است که بیتوجهی و ناآگاهی بدانها بسیاری را در درازای کهن نگاری به دشواریهایی همچون تفسیر به رأی کشانده است. این نوشتار با روش توصیفی- تحلیلی به تشریح، تحلیل و کارآمدی مبانی صدوری تفسیر قرآن کریم در حل چالشهای تفسیری از دیدگاه علامه طباطبایی و دو تن از شاگردان ایشان یعنی آیتالله جوادی آملی و آیتالله مصباح پرداخته است. آیتالله جوادی آملی و آیتالله مصباح یزدی به جهت تأثیرپذیری از استاد خویش اصلهایی از این مبانی صدوری را پذیرا شدهاند؛ اما مهمترین وجه تفاوت میان علامه با این شاگردان، در اصل تحریف ناپذیری است که آیتالله جوادی آملی چینش سورهها را توقیفی و جمع و تدوین قرآن را به زمان حیات پیامبر (ص) دانسته است که این خلاف نظر علامه بوده و در بخشی دیگر از این اصل این شاگرد، استدلال علامه را در اثبات تحریف ناپذیری ناکارآمد و ناکافی میداند.
Interpretations of the Qur'an have attracted the attention of many scholars; But achieving a correct interpretation of the Qur'an requires examining the principles that led many to difficulties such as interpretation to vote in the long run of archeography. This article explains, analyzes and evaluates the principles of interpretation of the Holy Quran in solving interpretive challenges from the perspective of Allameh Tabatabai and two of his students, Ayatollah Javadi Amoli and Ayatollah Mesbah by a descriptive-analytical method. Ayatollah Javadi Amoli and Ayatollah Mesbah Yazdi, in order to be influenced by their master, have accepted some of these principles; But the most important aspect of the difference between Allameh and these disciples is the fact of non-distortion that Ayatollah Javadi Amoli has considered the arrangement of surahs and the compilation of the Qur'an during the life of Prophet (PBUH) which is against Allameh and in another part of this principle, this student considers Allameh's argument ineffective and insufficient in proving non-distortion.
خلاصه ماشینی:
نقد و بررسي نخستين اصل در مباني صدوري تفسير، وحياني بودن الفاظ و معاني قرآن اسـت کـه آيت الله جوادي آملي و آيت الله مصباح يزدي به جهت تأثيرپذيري از استاد خـويش اصـل اين مبنا را پذيرا شده اند و تحدي به فصاحت و بلاغت ، ناتواني در همانند آوري آيـات يـا ٤١٠/ فصلنامه مطالعات قرآني، سال دوازدهم ، شماره ٤٦، تابستان ١٤٠٠ سوره هاي قرآن ، وجود اخبار غيب ، عدم اختلاف در نزول قـرآن بـر پيـامبر و تحـدي بـه آورنده آن از جمله دلايل الهي بودن الفاظ و معاني قرآن معرفي کرده اند که اين موضـوع از نقاط مشترک ميان علامه با اين شاگردان است ؛ اما نکته مهم آن است که اين ديـدگاه نخستين بار به وسيله علامه مطـرح نشـده اسـت ؛ بلکـه دانشـمندان متـأخري همچـون زرکشي، زرقاني و ديگران پيش از علامه بدان پرداخته اند و علامه در دوره معاصر مجـدد و احياگر آن بوده و به جهت تأثيرپذيري شاگردان ايشـان ايـن دو اصـل و مبنـا در آنـان ظهور و بروز پيداکرده است و اين ديدگاه دو چالش مهـم تفسـيري يعنـي حـادث بـودن الفاظ قرآن و نظريه صرفه را حل ميکند.