چکیده:
معمولا پدیدههایی مانند زاغه نشینی، حاشیه نشینی و اسکان غیررسمی، به عنوان ضایعه و معضل شهر مدرن تلقی میشوند که نقش بازدارنده پیشرفت و توسعه شهرها را ایفا میکنند. در صورتی که مطابق خوانشی پساساختارگرایانه، پدیدههای مذکور نه تنها عامل بازدارنده توسعه شهر مدرن ایرانی نمیباشند، بلکه، شهر مدرن از رهگذر وجود چنین فضاهایی تولید و برساخت گردید. تحقیق حال حاضر با نگرش پساساختارگرایی و بر مبنای اندیشه میشل فوکو در پی ارائه خوانشی تبار شناسانه از نحوه تولد شهر مدرن ایرانی میباشد. پیش فرض اساسی چنین خوانشی این است که شهر مدرن، آنچنان که پنداشته میشود پدیدهای ازلی و ذاتی نیست بلکه، شهر مدرن آینهای تمام قد از دالهای زاغه نشینی، حاشیه نشینی، اسکان غیررسمی و.. میباشد. به سخنی، در گفتمان مدرنیته، شهر به فضایی اطلاق میشود که زاغه، حاشیه، اسکان غیر رسمی و... نباشد. زیرا همه عناصر و مقولههای شهری به شکل تاریخی و اجتماعی در برابر "دیگر-ان" برساخت میشوند و معانیشان در گفتمانهای متفاوت صورت بندی گردید. در این بین از نظریه صورتبندی گفتمان میشل فوکو برای ردیابی و شناسایی نحوه صورتبندی گفتمان شهر مدرن در ایران -به عنوان روش تحقیق- استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که؛ دال شهر مدرن در ایران درشرایط گفتمانی خاصی امکان حضور یافت، و هویت شهر، بر اساس وجود "دیگری" امکان پذیر شد و برساخته گردید. داستان و فرایند "شدن" شهر مدرن در ایران به گونهای رقم خورد که، در مرحله اول بر"کالبد فیزیکی" به عنوان "دال مرکزی" تکیه زده، و "دیگری" خود را تحت عناوین متفاوتی نظیر: زاغه نشینی، کپر نشینی و اتاق نشینی و... بازنمایی و سرکوب نمود.
Discourse Analysis of a Modern city:Representation of shanty town and the advent physical textureGiven post structuralism and Michel Foucault school of thoughts, the present study aims to overview the emergence of modern city in Ahvaz, genealogically. Foucault argues that “we must conceive discourse as a violence that we do to things, or, at all events, as a practice we impose upon them”. It can be declared that city, as a spatial-social reality, is the product of particular discourses. We conceive and interpret the objects (places) only through discursive relations, to the degree that the identity of a certain person or a certain place is established through power-knowledge relations, linguistic signs, otherness, antagonism, exclusion, etc. The result indicates that the essence of Iranian modern city has come to existence through special discourse. And the identity of city has been on the presence of the "others". Initially, the story and process of "becoming" a modern city in Iran has taken its physical frame based on centralization. On the contrary, the "others" has condemned and represented itself in various labels such as shanty town. Therefore, the identical basis of current cities in Iran is taken into account as an inevitable and absolute fact.
خلاصه ماشینی:
براي رسيدن به چنين شناختي، سؤالاتي اين چنين مطرح اند: تحول شهر سنتي به شهر مدرن چگونه اتفاق افتاد؟ چه روابط گفتماني در تحول شهر تأثيرگذار بودند؟ تولد شهر مدرن در ايران چگونه درک و تجربه گرديد؟ گفتمان شهر مدرن در برابر چه "ديگري" برساخته شد؟ به سخني، چگونه شهر مدرن به واسطه طرد "ديگران " برساخت گرديد؟ ١ـ چارچوب مفهومي: صورت بندي گفتمان ؛ نظارت ، غيريت سازي و طرد ١-١- گفتمان و توليد حقيقت در صورت بندي گفتمان شهر –مدرن -، دو امر گفتماني و غير گفتماني دخيل اند؛ امور گفتماني غالبا با "زبان " در رابطه مستقيم است ، و امور غير گفتماني به صورت "دانش /قدرت " -از نوع انضباط -، در خلق ابژه و سوژه ظاهر مي شوند.
٣-١-٢- آداب سخن ؛ حال اين که براي شهري شدن ، مسکن بايد داراي چه ويژگي هايي باشد، سؤالي است که ما را به تجربه ديگري از تحولات شهر مدرن و سازوکار ديگري از صورت بندي گفتمان رهنمود مي سازد؛ همان طور که فوکو تأکيد داشت ، در درون گفتمان ، سخن گفتن از هر موضوع ، آداب و تشريفات خاص خود را مي طلبد؛ وقتي حرف از ديوانه يا بيمار به ميان مي آيد، بايد به فردي اشاره شود که گفتمان آن را در زمره ديوانگان يا بيماران قرار داده است .