چکیده:
نسخهپژوهی و تصحیح متون از دشوارترین و ظریفترین زمینههای پژوهشی در گسترة زبان و ادبیات فارسی است. در زمینة شاهنامه از زمان اولین تصحیح ناقص «لامسدن» تا کنون تلاشهای مشکوری صورت گرفته است؛ یکی از ارجمندترین و بیشک بهترین تلاشها، متن مصَحَح خالقیمطلق است. امکانات وسیع این تصحیح نمودار کسانی است که در زمینة تصحیح دست به پژوهش مییازند. در این تصحیح با وجود محاسن بینظیر، گاه اندک ضعفهایی نیز به چشم میآید. اعتماد حداکثری به نسخة فلورانس، تصحیحهای قیاسی غیرضروری، بیتوجهی به برخی تصحیفها در نسخة فلورانس، عدم دریافت معنای بیت و بیتوجهی به فضای روایت گاه باعث شده است، وجهی نادرست و سقیم برای متن مصحح برگزیده شود. در بخش رستم و سهراب که حدود پژوهش حاضر است، نمونه ضعفهای بالا بررسی شده و با مقایسة ضبطهای دیگر و بررسی یادداشتهای مصحح و شروح دیگر بر داستان رستم و سهراب، ضبط اصح پیشنهاد شده است و علل سقیم بودن گزینش خالقیمطلق ذکر شده است. در این پژوهش مشخص شد که در تصحیح شاهنامه، اعتماد به اقدم و اکثر نسخ مکفی نیست و گاه ضبط منحصر به فرد یک نسخة متأخر میتواند مشکلگشا باشد.
Text correction is one of the most difficult and delicate areas of research in the Persian language and literature. In the field of Shahnameh, since the first correction of Lamzend's incomplete correction, there have been many useful efforts. Undoubtedly, one of the best efforts in this field is Khaleghi Motlagh’s work. This work is greatly used as a guide for those who are researching and working on text correction. In this correction, despite some merits, there are also such weaknesses as fully relying on Florence's version, neglecting some of the mistakes, misunderstanding the meanings of the verses, and ignoring the narrative context of the story by the wrong choice. The sample of the weaknesses in the story of Rostam and Sohrab has been examined and corrected by mentioning the reasons and examining other works and publications. In this research, it became clear that the old versions and the majority of editions can not be completely relied on, and sometimes a new version can solve text problems.
خلاصه ماشینی:
ضمن اينکه کوه و کمر از ترکيب هاي عطفي پرکاربرد در ادب فارســي اســت ؛ براي مثال اوحدي در يک رباعي آورده است : اي کرده به خون دشـــمنان خارا لعل در گوش ســـپهر کرده فرمـان تو نعـل بر کوه و کمر برده به هنگام شـــکار تير تو توان از نمر و جــان ازو عــل 1 (اوحدي، ١٣٤٠) يا وجود اين عب ارت عربي در ترجمۀ بنداري که معادل شـــعري آن در متن و حتي نسخه بدل هاي خالقيمطلق و طبع هاي ديگر نيست : «و الابل مع غلظ اکبادها لتعطف علي ١- مصرع چهارم در تصحيح نفيسي به همين شکل مضبوط است و داراي ايراد و شکل صحيح آن بايد چنين باشد «تير تو توان از نمر و جان از وعل » نمر در معناي پلنگ و وعل در معناي بز کوهي است و معناي بيت به اين شکل مشخص است .
مکتوب علي رواقي (١٣٦٨) در ماهنامۀ کيهان فرهنگي با عنوان «نقد شاهنامه فردوسي به کوشـــش جلال خالق مطلق » و «شـــاهنامه اي ديگر»، مقالۀ محمد منور (١٣٧٠) در مجلۀ کلک با عنوان «نقد شــاهنامه تصــحيح دکتر خالقيمطلق »، مقالۀ جعفري و رادفر (١٣٩١) در مجلۀ کهن نامه با عنوان «بررسـي بيت هايي از شـاهنامه در ويرايش جلال خالقيمطلق »، ســـجاد آيدنلو (١٣٩٤) در ضـــميمۀ چهلم آينۀ ميراث نقدي بر ويرايش دوم شـــاهنامه به اهتمام خالقي مطلق مطلق از جمله نقدهاي هســـتند که خالقيمطلق در ضـــميمۀ گزارش ميراث (١٣٩٥) اين نقدها را بررسي کرده ، برخي را پذيرفته و برخي را پاسخ گفته است .