چکیده:
خرید به شبکهای از فعالیتها اشاره دارد که تنها بخشی از آن کسب کالاست. به عنوان یک راهکار مناسب میتوان گفت ایجاد
فضاهای عمومی از این دست در سطح شهر به دلیل افزایش روحیه جمعی و پیوستگی اجتماعی ضرورت دارد. در این مقاله با
توجه به اینکه مطالعات نظری مورد نظرء رویکردی میانرشتهای داشته و عرصه عمومی به صورت کلان در حیطه علوم
اجتماعی تعریف میگردد. با روش توصیفی-تحلیلی به منظور شناخت کاملتری از مفهوم فضای عمومی شهری» متون تخصصی
مختلف هم در آدبیات معماری شهری غرب و هم در ادبیات معماری شهری ایران مورد بازبینی و مطالعه قرار گرفت. در این
فرآیند انسان با توجه به نیازها و روابط اجتماعیاش در بستر فضا قرار گرفته و حاصل کالبدی این تعاملء یعنی فضای عمومی
از دیدگاه آندیشمندان مختلف بیان گردید. در مرحله بعد به موضوع فضای عمومی به عنوان بخشی از پیکره شهری توجه
گردید و نظریات و تعاریف مختلف در این حوزه مورد مطالعه قرار گرفت. در یک مرحله نیز با بررسی نمونههای موجود موفق در
این زمینه از روش مطالعه موردی (case study) نیز استفاده شد تا ویژگیها و مفاهیم موجود در آنها در این پژوهش نیز به
کار ببریم همچنین مطالعاتی بر روی کارکرد و پیشینه بازارهای سنتی نیز آنجام گرفت و در گام بعدی به منظور تجمیع و
تحلیل یافتهها با استفاده از روش «فراتحلیل» به تحلیل این مواره پرداخته شد تا الگوهای لازم برای یک فضای عمومی
منعطف و پویا استخراج شود. روش تجزیه و تحلیل مطالب به صورت کیفی بوده است. که در این روش با استفاده از عقل و
منطق و تحلیل محتوای کیفی به استخراج برخی اصول و روابط از منابع مورد مطالعه پرداخته شده است. و سپس با استفاده از
روش مشاهده میدانی در بررسی زمینه و سایت مورد نظرء به شناخت عوامل موثر کیفیت محیطی در تطبیق با رویکرد نظری
تحقیق, پرداخته شد.
خلاصه ماشینی:
در اين مقاله، با توجه به اينکه مطالعات نظري مورد نظر، رويکردي میانرشتهای داشته و عرصه عمومي به صورت کلان در حيطه علوم اجتماعي تعريف میگردد، با روش توصيفي-تحليلي به منظور شناخت کاملتری از مفهوم فضاي عمومي شهري، متون تخصصي مختلف هم در ادبيات معماري شهري غرب و هم در ادبيات معماري شهري ايران مورد بازبيني و مطالعه قرار گرفت.
در واقع پيش بيني و برنامه ريزي مراکز تجاري از مهم ترين مسائل شهري مي باشد که در نتيجه ي آنها نه تنها بسياري از مشکلات شهري مزبور حل خواهد شد بلکه شهرها - در اين صورت - راحت تر به ساکنين خود ارائه خدمات خواهند کرد، همان طور که در گذشته نيز بازارها به عنوان مراکز داد و ستد نقش بسيار مهمي در توانمند سازي ساختار شهرهاي سنتي ايران در ارائهی خدمات متنوع داشته اند.
(گلکار، 1385، 27) در اين مقاله سعي بر آن است تا با بررسي رابطه ي ميان ویژگیهاي کالبدي فضاهاي عمومي به خصوص فضاهاي تجاري و احساس سرزندگي اجتماعي در اين گونه فضاها با الگوهاي متفاوت و با بهره گيري از رهنمودهاي طراحانه، از طريق مطالعات کتابخانه اي و با روش توصيفي- تحليلي، با مطالعه موردي در زمينه هسته کالبدي- اجتماعي محدوده پل رومي تهران، نقش بستر را بر قابليت کالبد عرصه عمومي در اين بافت بررسي نمايد و در انتها به ارائه ضوابط کالبدي جهت ارتقاء حس سرزندگي اجتماعي در فضاهاي مجتمع هاي تجاري بپردازد و موجبات حضور نشاط آميز تؤام با حس تعلق به مکان را فراهم کرده و سبب ارتقاء پويايي و سرزندگي اجتماعي درمجموعه هاي تجاري گردد.