چکیده:
يکي از بارزترين مولفه هاي موفقيت سازمانها در گرو نقشي است که منابع انساني مي تواند ايفا کند به
طوريکه سازمان ها بدون منابع انساني با انگيزه و با روحيه، به سازماني بيمار و غير پويا مبدل خواهند شد.(
طهماسبي و همکاران، ١٣٩١ ). امروزه سازمان ها هزينه هاي باليي جهت جذب و نگهداري منابع انساني
صرف ميکنند تا در عرصه رقابت از ساير رقيبان عقب نمانند. در عصر حاضر به دليل وجود رقابت بين
سازمانها و شرکت ها در جهت کسب منافع بيشتر، تسلط بر منابع موجود اهميت ويژه اي يافته است.
سازمان ها اگر داراي بهترين فناوري بوده و از بهترين امکانات بهره مند باشند ولي از نيروي انساني
متخصص و کارآمد برخوردار نباشند و از توانايي آن بهره لزم را نگيرند، قادر نيستند بر محيط اثر گذاشته و
در عرصه رقابت موفق عمل کنند. بنابراين شناخت خصوصيات و ويژگيهاي نيروي انساني و عوامل موثر بر
کارايي آنان جهت بکارگيري هرچه مطلوبتر اين سرمايه سازماني يکي از دل مشغولي هاي رهبران و مديران
تمامي سازمان ها بوده و مي باشد.( خسروي، ٢٠٠٨ ). يکي از مقوله هايي که نقش بسيار مهمي در ميزان
کارآيي و اثر بخشي و همچنين سلمت جسمي و رواني افراد دارد ولي متاسفانه در سازمان ها و موسسات، به
ويژه سازمان ها و موسسات ايراني توجه کافي بدان مبذول نشده است مقوله اهمال کاري است. سازمانهايي
که افراد آن مبتل به اهمال کاري مي باشند، خستگي، نااميدي، ترک کار، غيبت از کار، و عدم موفقيت و
مشکلات جسمي و روحي از ويژگي کارکنان آنان و عدم تحول، افت عملکرد و کارآيي از ويژگيهاي سازماني
آنان خواهد بود.(خسروي، ٢٠٠٨). از نظر روانشناسي اهمال کاري يعني به آينده موکول کردن کاري که
تصميم به اجراي آن گرفته ايم، رفتار نامطلوب و نکوهيده اي است که به تدريج در وجود انسان به صورت
عادت در مي آيد.( اليس، ١٩٩٦ ). اهمال کاري هنر ادامه دادن ديروز و اجتناب از امروز است. تصميم به
تعويق انداختن کاري که مي توان در زمان حال انجام داد ظاهرا جانشين قابل قبولي براي عملي ساختن
آن و اين امکان را فراهم مي آورد که خود را فريب دهيم و فکر کنيم که با انجام ندادن کاري که قصد آن
را داشتيم به خودمان دروغ نگفته ايم. منظور از اهمال کاري مورد بحث تاخيري طبيعي و معمولي نيست
که گاهي اوقات پيش مي آيد. بلکه منظور نوعي ويژگي شخصيتي است که در رضايت فردي اختلل ايجاد
مي کند و به کيفيت روابط انساني آسيب ميرساند، اين نوع اهمال کاري را مي توان اهمال کاري مزمن يا
سندرم فردا ناميد. (گلشني، دللي به نقل از برونو، ١٣٨٤)