چکیده:
اینگهبورگ باخمان، شاعر و نویسندة توانمند اتریش، در داستان همهچیز، تصویری از انسان غربی عصر مدرن ارائه میدهد که با وجود پیشرفتهای فناوری هنوز قادر نیست رابطهای بخردانه و همتراز با همنوع خود برقرار کند. وی با بهرهگیری از عناصر داستانی پریشذهنی راوی داستان را بهزیبایی بهتصویر میکشد. در این داستان، راوی درمانده و سرگشته از زندگی در دنیای تضادها، در صدد فرار بهدنیایی نوین و آرمانی (اتوپیا) است، اما گرفتار در حصار زبان، باز بهحرکت خود در مدار نومیدی، دلشکستگی و بیهودگی ادامه میدهد. باخمان در این داستان؛ چالش اصلی راوی و همسرش را زبان و ناتواناییاش در بیان افکار و احساسات میداند، بیآنکه بهسرخوردگی انسان مدرن از مرگ ارزشهای اخلاقی و معنویت اشاره کند. جستار حاضر با بهرهگیری از روش کتابخانهای و اسنادی تلاش میکند، ضمن بررسی ساختاری و محتوایی داستان همه چیز، دیدگاههای اعتقادی و دغدغههای این نویسندة آلمانیزبان را بهتصویر کشد و در بوتة نقد گذارد.
Abstract: Ingeborg Bachmann, the celebrated Austrian author, in her short story “Everything”, presents a picture of the Western man of the modern age which, despite the advances in technology, is still unable to establish a reasonable and balanced relationship with humanity. She recounts the story beautifully using narrative elements in order to reveal the narrator’s mental distress. In the story, the helpless, confused, and wandering narrator in the world of contradictions is trying to escape into a new and utopian world, but, entangled in the fence of language, he continues to move in the orbit of anguish. In “Everything”, Bachmann, not pointing to the frustration of modern humans of the death of moral values and spirituality, considers the main challenge of the narrator and his wife to be language and the inability to express thoughts and feelings. The present research, using the library and documentary method, and by studying the structure and content of “Everything” tries to depict the views and beliefs of this German writer and provide a critique of it.
خلاصه ماشینی:
باخمان در اين داستان ؛ چالش اصلي راوي و همسرش را زبان و ناتوانايياش در بيان افکار و احساسات ميداند، بيآنکه به سرخوردگي انسان مدرن از مرگ ارزش هاي اخلاقي و معنويت اشاره کند.
باخمان رسالۀ خود را با اين جمله از ويتگنشتاين به پايان ميبرد که ___________________________________________________________________________ 1 Die kritischeAufnahme der Existentialphilosophie Martin Heideggers ٢ پوزيتيويسم منطقي يکي از پرآوازه ترين مکتب هاي فلسفي سدة اخير است که صاحب نظران بسياري در پيدايش آن سهيم بوده اند.
از جملۀ اين نويسندگان ميتوان به آندره آ استول ٢ اشاره کرد؛ کتاب وي تحت عنوان اينگه بورگ باخمان -درخشش تاريک آزادي ٣ يک ___________________________________________________________________________ 1 Alles 2 Andrea Stoll 3 Ingeborg Bachmann-Der dunkle Glanz der Freiheit (2013) زندگينامۀ کامل است که به همۀ جوانب زندگي اين نويسندة پرآوازة اتريشي پرداخته است .
» (همان : (141 واگويه هاي دروني نقش اول داستان ، نشان دهندة افکار دوقطبي راوي است ، به گونه اي که گاهي دلش ميخواهد همه چيز را به فرزندش نشان دهد و همۀ اطلاعات عالم را به وي منتقل کند و زماني ديگر اعلام ميکند که هيچ آرزويي براي او ندارد (همان : ١٤٩).
“Pedar koshi va taghabol-e Naslha dar nemouneh-hai az Asatir va Adabiat-e Jahan” (The Archetype of Paricide in Literature and Word Mythologiy), Tehran, Critical Language & Literary Studies, vol.