چکیده:
«ز گهواره تا گور دانش بجوی»، سرودهی مشهوری است که به مناسبت نبویبودن مضمون و نیز اشتمال بر جنبههای انگیزشی و آموزنده، دههها میان ایرانیان رواج داشته است. اگرچه سالهاست انتساب آن به فردوسی رد شده است، در بیشتر محیطهای آموزشی و فرهنگی، آن را متعلّق به فردوسی میدانند. دربارهی این سرودهی تاثیرگذار و شاعر فاضل آن، هنوز پژوهشی شایسته صورت نگرفته است و آگاهیهای موجود اندک و ناقص مینماید. نگارنده این موضوع را با هدف افزودن کلماتی چند به آگاهیهای موجود، بررسی کرده است: ابتدا به مسئلهی انتساب این مصراع به فردسی و سعدی میپردازد و در حدّ مطالعهی خود، قدیمترین تاریخ انتساب این مصراع به فردوسی را آشکار میکند. سپس به بحث دربارهی سرایندهی حقیقی این مصراع، میرزا ابوالقاسم فخرالاشراف شیرازی روی میآورد و از همین رهگذر، لقب صحیح و تخلّص وی را بههمراه دو قطعه شعر و نیز نامهای کوتاه که مخاطب اصلی آن، فخرالاشراف بوده است، ارائه میکند. همچنین، بر اساس مستنداتی، کیفیت پدیدآمدن این مصراع و حدود تاریخ فوت سراینده و نیز حدود تاریخ پدیدآمدن «چه خوش/ چنین گفت پیغمیر راستگوی» را بهدست میدهد. سپس برای تعیین اصالت ترکیب «پیغمبر راستگوی»، شواهدی از شاهنامه ارائه میکند و مطالبی چند دربارهی ترجمهی حدیث «اطلبوالعلم من المهد الی اللّحد» یادآور میشود. در پایان نیز نمونهای از کاربرد و شهرت این سروده را در خارج از ایران نشانمیدهد.
«Ze gahvare ta gur danes bejuy» is a well-known poem that has been circulating among Iranians for decades due to its prophetic content as well as motivational and informative aspects.Although its attribution to Ferdowsi has been rejected for many years, it has been recognized as belonging to Ferdowsi in most educational and cultural settings. There is no proper investigation in this influential poem and its learned poet and the information available seems to be scant and incomplete. The author has studied this issue with the aim of adding a few words to the available information.At first he deals with the question of the attribution of this verse to Ferdowsi and Saddi and reveals, to the extent of his study, the earliest history of the attribution of this verse to Ferdowsi. He then discusses the true poet of this verse, Mirza Abolqasem Fakhr-ol-Ashraf Shirazi, and presents his correct title and pen name, along with two pieces of poetry and a short letter whose main address was Fakhr-ol-Ashraf. Based on the documentation, the author also gives the quality of the poem's creation and the date of the poet's death, as well as the date of the creation of «conin goft peyqambar e rastguy». Then, to show the authenticity of the composition of "peyqambar e rastguy", he presents evidences from the Shahnameh and mentions a few things on the translation of the tradition of"otlob-ol-elm men-al-mahd el-al-lahd" and finally he shows an example of the popularity and use of this poem outside of Iran.
خلاصه ماشینی:
پرسش هاي اصلي نگارنده ، به ترتيب پاسخ ها و يافته هاي جانبي مرتبط که در اين جستار ارائه شده ، از اين قرار است که : انتساب اين سروده به فردوسي از چه محدوده ي زماني آغاز شده است ؟ قديم ترين اشاره ها ناظر به کدام تواريخ است ؟ ميرزا ابوالقاسم فخرالاشراف شيرازي کيست و از احوال و آثار وي چه اطلاعاتي ميتوان به دست آورد؟ چگونگي سرايش اين مصراع ، دقيقا به چه صورت بوده و باني پديدآمدن آن که بوده است ؟ سراينده ي «چنين / چه خوش گفت پيغمبر راست گوي» کيست و اين مصراع از چه تاريخي به مصراع مورد مطالعه افزوده شده است ؟ ترکيب «پيغمبر راست گوي»، تا چه ميزان اصالت دارد؟ ٢.
نيکوهمت در مجله ي «آيين اسلام » مينويسد: «در جاي ديگر، حضرت محمد (ص ) ميفرمايد: اطلبوا العلم من المهد الي اللحد؛ فردوسي گويد: 4 چنيــن گفــــت پيغمبر راست گوي ز گهــــواره تـــا گور دانش بجوي» (نيکوهمت ، ١٣٢٦: ١٧) بااين حال ، به نظر ميرسد که در آن سال ها، هر قدر که خود شعر و مضمون انگيزشي آن بر سر زبان ها بوده ، انتساب آن به فردوسي چندان فراگير نبوده است ؛ به گونه اي که آن را به سعدي هم نسبت ميداده اند.
کيفيت پيدايش «ز گهواره تا گور دانش بجوي» چنان که پيش از اين اشاره اي رفت ، در هيچ يک از نوشته هاي حکمت (که عجالتا در دست هست ) و نقل قول هايي که ديگران از وي، راجع به سراينده و کيفيت سرايش آن ارائه داده اند، شاهدي دال بر اينکه اين مصراع به دستور حکمت سروده شده است ، وجود ندارد.