چکیده:
روایتشناسی در قرن بیستم به سبب گسترش مکتب ساختارگرایی رواج پیدا کرد. یکی از مهمترین نظریههای زمان و روایت مربوط به «ژرار ژنت» است. در این پژوهش تلاش شده است بر اساس دیدگاه «ژرار ژنت» به بررسی سه سطح روایی (داستان، روایت، روایتگری) و مؤلفههایی که این سه سطح را در تعامل با همدیگر نگه میدارند؛ یعنی «زمان دستوری»، «وجه» و «صدا» در قصیدۀ ایوان مدائن بحتری پرداخته شود. بحتری توالی خط زمانی را در طول اثر خویش برهم زده و به گزینش رویدادهای برجستهتر و یا نقل اشارهوار آنها میپردازد. مهمترین عنصر زمان در روایت بحتری از نوع گذشتهنگری است و گذشتهنگریهای وی از نوع گذشتهنگری برون داستانی است. بحتری با مقدمه چینی و برای جذب و تأمل بیشتر 13 بیت آغازین قصیده را با شتاب منفی، درنگ و حذف و در باقی ابیات بازۀ زمانی گستردۀ پیش روی خود را با شتاب مثبت و حذف روایت کرده است و در این میان بعضی رویدادها و تصاویر را گزینش کرده و برجستگی بخشیده و با درنگ بیشتری به بیان آنها پرداخته است. این امر متأثر از ایدئولوژی، گفتمان شاعر، عواطف و احساسات ایراندوستی اوست. بسامد روایتهای بحتری از نوع بسامد مکرر و بسامد بازگو است. بحتری از دیدگاه برتر یا (کانون صفر) به روایتگری پرداخته است. توصیفات او زنده و جاندار است. راوی اول شخص است. فاصلۀ میان راوی و داستان زیاد است و وصفها و ذکر جزئیاتی که به دست میدهد، فاصله را بیشتر کرده است. این قصیده در حقیقت یک نوع تکگویی بیرونی است. زمان روایت نیز پسازمانی است. محدودۀ متن مورد بررسی مربوط به دوران انحطاط و فروپاشی بقایای کاخ ساسانیان بوده اما گذشتهنگریهای راوی رخدادهایی را بازنمایی میکند که مربوط به پیش از آغاز زمان اصلی داستان است و تکنیک شکستن خط سیر زمان در جهت بازنگری و یادآوری اوچ عظمت روزگار ساسانیان به کار رفته است. کاربردهای مختلف عنصر زمان در محتوای روایت بحتری تأثیر بسزایی داشته است و یکی از اصلیترین عوامل ایجاد جذابیت و درنگ در روایتگری اوست. روش تحقیق کتابخانهای –اسنادی است.
شاعت الدراسات فی علم الروایة وخطاب الحکایة فی القرن العشرین بسبب انتشار مکتب الشکلانیة فی هذا العصر. وللباحثین فی هذا العلم مناهج ومنطلقات مختلفة ومن أهم هذه المناهج منهج "جیرار جینت" فی خطاب الروایة. بحثنا فی هذه المقالة بمنهج وصفی- تحلیلی علی أساس نظریة "جیرار جینت"، عن المقولات الثلاث: مقولة الزمن التی یعبر فیها عن العلاقة بین زمن القصة وزمن الخطاب ومقولة الجهة أی الکیفیة التی یدرک بها السارد القصة ومقولة الصیغة أی نمط الخطاب التی یستعمله السارد، المقولات التی تقوم الروایة والحکایة والسرد فی قصیدة إیوان المدائن للبحتری توخیا للوصول إلی الإجابة عن هذه الأسئلة: ما هی الطاقات الروائیة التی استفاد البحتری منها فی قصیدته؟ کیف انحرف عن سلسلة الاحداث الحقیقیة فی نظم قصیدته؟ کیف نفسر الأحداث والروایات فی قصیدته علی ضوء المقولات الثلاث: الزمن والجهة والصیغة؟ انحرف البحتری عن الترتیب الزمنی الحقیقی فی قصیدته وعن طریق المفارقات الزمنیة ألقی الضوء علی أحداث تاریخیة خاصة أو أشار إلیها. ومن أهم هذه المفارقات فی روایة البحتری الاسترجاعات الأصلیة الموجودة فیها. روی البحتری مرحلة زمنیة واسعة النطاق عن طریق تسریع الحکی والحذوف السردیة ولکنه اختار بعضا من الأحداث والمشاهد الهامة فی منظوره وحکاه بطریق تبطئة الحکی. حدث هذا کله فی ظل تصور الشاعر وخطابه وعواطفه وأحاسیسه تجاه "إیران". التواتر فی هذه القصیدة یعد من نوعی الحکی الأحادی والتکراری. أما بالنسبة إلی التبئیر فی القصیدة فتعد الروایة من الروایة من دون الترکیز والمشاهد فیها مشاهد حیة متحرکة. والراوی حاضر فی روایة البحتری والمسافة بین الراوی والقصة واسعة المدی بما أن البحتری یکثر من ذکر الجزئیات وهذا کان باعثا لتطویل المسافة. ونهایة تعد هذه القصیدة نوعا من المونولوج الخارجی.
During 20th century narrative science expanded due to the structuralism development. One of the most important theories regarding time and narration is that of Gérard Genette. The present paper aims to study three narrative levels (hypodiegetic,intradiegetic, metadiegetic story, tale narration) based on Gérard Genette 's perspective. It also aims to find factors such as tense, mood and voice responsible for keeping these three levels in coordination with each other throughout Buhturi 's Eyvan-E Mada'en ballade. Selecting only salient events or narrative citations of them, Buhturi did not follow a chronological order of events in his work. the main tense element is homodigetic analepsis Bahtari has narrated the first 13 verses of the poem with negative acceleration, delay and omission with introduction and for further absorption and reflection, and in the rest of the verses he has narrated his long period of time with positive acceleration and omissionAnd in the meantime With selecting certain events and perspectives, he narrated these events and made them highlighted with more pauses. This is due to the poet s ideology, discourse, and also his love for Iran. Frequency used in his narrations is that of Repetitive and iterative frequency. Buhturi 's narration view is an omniscient narrator (zero focalization). His descriptions are alive. The narrator is the first person and his distance with the story is great which is intensified with the detailed descriptions the poet makes. This ballade is in fact a sort of external monologue in a past tense. The scope of the text is related to the period of decline and collapse of the remains of the Sassanid palace, but the narrator's retrospectives represent events that are related to before the beginning of the main time of the story and the technique of breaking the trajectory of time to reconsider and recall the peak of greatness Sassanid times have been used. In this research, we have tried to analyze the role and position of the element of time in a Buhturi's ballade based on Genet's theory, the most prominent theorist of narrative time. Different uses of the element of time have had a great impact on the content of the narration and is one of the main factors in creating attractiveness and delay in his narration.This study has been conducted with a library research method.
کلیدواژه ها:
بحتری
،
روایت
،
ژرار ژنت
،
ایوان مدائن
جیر
،
جنیت
،
الروایة
،
مدائن
،
ایوان
،
البحتری
story
،
Gérard Genette
،
Buhturi
،
Eyvan-E Mada'en