چکیده:
بیش از نود درصد از منابع آب کشور در بخش کشاورزی به مصرف میرسد. این در حالی است که محصولات زراعی تولیدی عمدتاً مصرف داخلی دارند. اینگونه به نظر میرسد روی دیگر بحران آب حاصل شده از کشاورزی در ایران، تقاضا و رژیمغذایی مصرف کنندگان است. رژیمغذایی شهروندان اکنون به سرعت در حال چرب، پُرپیمان و کالریک شدن است و از این جهت تغذیه به شکلی غیرمستقیم حجم بالایی از منابع آبی را به خود اختصاص میدهد. با اشراف بر بحرانی شدن وضعیت آب کشور در نیم قرن اخیر، ما در این پژوهش در پی پاسخگویی به این پرسش ایم که چه عادات غذایی و سبکی از زندگی در تاریخ ایران، مانع از خشکی کشور و دستاندازی به نظم طبیعی میگشته است؟ برای پاسخگویی به این پرسش، ضمن بررسی کتب و سفرنامههای تاریخی، از خلال مصاحبههای کیفی با سالمندان و عشایر، صحت این نوشتهها مورد واکاوی و مداقه قرار گرفته است. نتایج این تحقیق نشان میدهد که سازگاری ایرانیان با طبیعت، مرهون عواملی چون جمعیت 10 میلیونی و کمتر، تحرک و پویایی شدید جمعیتی، رژیم غذایی منطقهای، کمتنوع و محدود، استقامت بالا و تقدیرگرایی است. بدیهی است که ادامه حیات پایدار در ایران، منوط به ترویج رژیمهای غذایی سازگار با اقلیم خشک کشور میباشد.
Over 90 percent of Iran’s water resources is used in agriculture, and this is despite the fact that the crops are mainly for domestic consumption. It seems that the other side of the water crisis caused by agriculture in Iran involves the demands and eating habits of the consumers. The diets are now becoming increasingly fatty, substantial and high-calorie, and, thus, a great amount of water usage depends indirectly on eating habits. Given the country’s water crisis in the last half century, this study seeks to answer the following question: what eating habits and lifestyles in the Iranian history prevented drought, and disrupting the balance of nature? To answer this question, historical books and travel writings were examined, and their validity was analyzed and investigated through in-depth interviews with elders and nomads. The results of this study suggest that the historical adaptability of the Iranians to nature was owing to factors such as a population of 10 million or less, high population mobility, regional, limited, undiverse diets, high endurance and fatalistic beliefs. For many reasons, the change in the dominant eating habits of the country has led to a greater vulnerability of the country’s environment.
خلاصه ماشینی:
اما اين امر تا چه حد دربارة کشور ما صادق است ؟ آيا سفره هاي ايرانيان در حال حاضر منطبق با شرايط اقليمي کشور است ؟ به تعبير دريابندري در "مستطاب آشپزي ايراني" آيا سفره هاي چون فرش رنگين و پر نقش و نگار ايراني با اقليم خاکستري سرزمين مان ، سازگار است (دريابندري، ١٣٧٩، ٧٠ج ١)؟ بدون در نظر گرفتن تاريخ فرهنگي تغذيه و واقعيت هاي زيست محيطي، تبليغات کارت پستالي و کتاب هاي توريستي/غذايي، در معرفي طعم ها و رنگ ها شگفت آور غذاهاي شرقي با يکديگر در رقابتند، نجمه باتمانقليچ ، دو کتاب غذاي زندگي ١ (٢٠١١) و آخ جان ٢ (٢٠١٥) را براي معرفي فرهنگ غذايي ايراني ٣ در تيراژ بالا به زبان انگليسي منتشر ميکند و کتاب هنر آشپزي رزا منتظمي پس از قرآن کريم مبدل به پرفروش ترين کتاب تاريخ ايران ميگردد (روزنامه اعتماد: ١٣٨٨).
ما در اين مقاله در پي پاسخگويي به اين پرسش ايم که زيست مسالمت آميز ايرانيان بر اساس چه رژيم غذايي بوده که منابع آبي را با خطر مواجه نميکرده است ؟ در اين مقاله براي پاسخگويي به اين سوال ، ابتدا به ترسيم واقعيت هاي اکولوژيک و اجتماعي ايران خواهيم پرداخت و سپس کليت تاريخي تغذيه در ايران را مورد واکاوي قرار خواهيم داد و از خلال اين واکاوي در پي طرح برخي راهکارها در جهت ايجاد سفره ي اکولوژيک خواهيم بود.