چکیده:
حرکت کشورها به سمت توسعه تجارت سبب کاهش مالیات های مستقیم تجاری و جایگزینی آنها با مالیات های داخلی نظیر مالیات بر ارزش افزوده شده است. استفاده از مالیات بر ارزش افزوده با هدف کمرنگ نمودن محدودیت های تجاری موضوع اثر گذاری آن بر تجارت را دارای اهمیت نموده است. نظریات متفاوتی در رابطه با اثرگذاری مالیات ارزش افزوده بر تجارت وجود دارد که اغلب نتایج یکسانی را در بر نمی گیرند. مطالعات تجربی اندکی نیز در این رابطه انجام شده است که از نظر شمول محدود اند. از اینرو در این مقاله تأثیر مالیات ارزشافزوده بر تجارت در 52 کشور شامل 10 کشور صادرکننده نفت و 42 کشور غیرصادرکننده نفت طی دوره 2015-2000 مورد مطالعه قرار گرفته است. برای این منظور دو الگوی صادرات و حجم تجارت برای دادههای کشورهای منتخب برآورد گردیده است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که مالیات بر ارزشافزوده دارای اثر منفی و معنادار بر تجارت و صادرات در هر دو گروه کشورهای مورد مطالعه است. اما اثر منفی آن در کشورهای صادرکننده نفت بیشتر از کشورهای غیرصادرکننده بوده است.
خلاصه ماشینی:
درحاليکه نتايج برخي ديگر از مطالعات همچون چاندرا و لانگ ٢ (٢٠١٣) و شارما٣ (٢٠٢٠) نشان داده اند که ماليات بر ارزش افزوده اثر منفي بر تجارت داشته است ؛ بنابراين با استناد به استفاده وسيع از اين نوع ماليات در سطح جهاني و اختلاف نظري که پيرامون نحوه ي تأثيرگذاري آن بر حجم تجارت خارجي وجود دارد، اين مقاله در نظر دارد تأثير ماليات بر ارزش افزوده بر تجارت را به کمک روش داده هاي تابلويي ٤ در ٥٢ کشور شامل ١٠ کشور صادرکننده نفت و ٤٢ کشور غير صادرکننده نفت مورد بررسي قرار دهد.
يافته هاي آنان نشان ميدهد اگر ماليات بر ارزش افزوده به شکل يک ماليات ايدئآل اعمال شود-يعني بر تمام کالاها و خدمات با يک نرخ يکسان اعمال شود- به دليل تعديل نرخ مبادلات با قيمت هاي داخلي هيچ اثري بر صادرات و واردات نخواهد داشت اما اگر اين ماليات به شکل جايگزيني براي ماليات بر درآمد در نظر گرفته شود، در کوتاه مدت کاهش آن منجر به افزايش تجارت شده ولي در بلندمدت باعث کاهش بخش تجاري ميشود.
وي با استفاده از داده هاي ٢٩ صنعت در ١٢ سال و ١٤٦ کشور در چارچوب الگوي جاذبه نشان ميدهد که اجراي سياست ماليات بر ارزش افزوده (به صورت يک متغير دامي) در کشورهاي طرف تجاري با آمريکا، کاهنده صادرات و واردات بوده است .