چکیده:
رمان صد سال تنهایی اثر گابریل گارسیا مارکزء یکی از زیباترین رمانهایی است که با درون مایهای از
تقابل سئت و مدرئیته به شیوة رثالیسم جادویی به نگارش درآمده است. چالش میان سئت و مدرنیته به
عنوان دو رخداد عظیم اجتماعی» در ادبیّات جهان بویژه در قالب رمان بازتاب یافته است که رمان صد
سال تنهایی مارکزء نمونة بارز این نوع آثار ادبی به شمار میآید. در این پژوهش ضمن بررسی
پیامدهای مثبت و منفی مدرنیته در جامعة مورد نظر مارکزء به تقابل آن با سئت در چهار حوزه
فرهنگ» اجتماع» اقتصاد و سیاست با تکیة بر نظریّة جامعة شناختی گیدنز پرداختهایم. مارکز به عنوان
یک ژورنالیست حرفهای و رمان نویس توانا در حوزه کشورهای آمریکای لاتین» به خوبی توانسته
است که با آفرینش تصاویر بدیع و با بهرهگیری از شیوة نوین رثالیسم جادویی» مشکلات و
گرفتارهای کشورش و سایر کشورهای همسان را در این رمان به نمایش بگذارد. به زعم مارکز,
کشورهای جهان سوم نه تنها با حضور مدرنیته به مرز تعالی و ترقی نرسیدهاند بلکه به میدانی وسیع
برای رقابت کشورهای سرمایهداری و استعمارگر در غارت ذخایر مادی و چپاول سرمایههای معنوی
آنها تبدیل شدهاند. وی در این رمان برخلاف نظریة گیدنز به تصویرسازی یک جامعة سنتی
پرداختهاند که با نفود و گسترش روز افزون مدرنیته رو به نابودی و زوال مینهد.
خلاصه ماشینی:
چالش میان سنّت و مدرنیته به عنوان دو رخداد عظیم اجتماعی، در ادبیّات جهان بویژه در قالب رمان بازتاب یافته است که رمان صد سال تنهایی مارکز، نمونۀ بارز این نوع آثار ادبی به شمار میآید.
برای این کار، عناصر سنّت و مدرنیته در چهار بخش فرهنگ، اجتماع، اقتصاد و سیاست دسته بندی شده است و به خاطر محدودیّت مقاله، به ذکر برخی نمونهها اکتفا میشود.
(عضدانلو، 1384: 560) 5- جریان سنّت و مدرنیته در رمان صد سال تنهایی: دهکدۀ ماکاندو در رمان مارکز نماد جامعۀ سنّتی است، که وی با ترسیم فضایی لبریز از معصومیّت و سادگی، زندگی سنّتی مردم کلمبیا و بسیاری از کشورهای جهان سوم را به نمایش گذاشته است.
6- سنّت در رمان «صد سال تنهایی» در حوزة فرهنگ 1- آداب دینی و اعتقادات مذهبی: نگاه مارکز به مذهب در این رمان، همراه با تردید و بدبینی است.
در این رمان که نشانگر جامعۀ سنّتی کلمبیا و برخی کشورهای آمریکای لاتین است، کودکان حرامزاده و نامشروع نسبت به کودکان قانونی و مشروع از حقوق اجتماعی یکسان همچون حق تحصیل در مدارس برخوردار نیستند.
(همان: 414) حقوق کارگران: توجّه به حقوق کارگران و رسیدگی به خواستههای مشروع و مشکلات آنها، از مسایلی است که در جامعه سنّتی ماکاندو به وسیلۀ زورمداران جامعۀ مدرنیته نادیده گرفته میشود و هیچ مرجع قانونی هم وجود ندارد که از حقوق کارگران دفاع کند و در افادۀ پایگاه اجتماعی ایشان اهتمام ورزد.
نویسنده در این رمان بر خلاف نظر گیدنز، برای مخاطب نشان میدهد که گسترش سریع مدرنیته میتواند منجر به زوال و نابودی سنّت شود.