چکیده:
حقیقت بیع از دیرباز مورد توجه فقیهان امامیه بوده است و در کتب فقهی با تعاریف مختلفی از آن ارائه کردهاند. در عصر کنونی با توسعه مالیت و مال شناختن اموالی که وجود خارجی ندارند اما در عرف، خریدوفروش محسوب میشوند، این سؤال مطرح میشود که آیا میتوان این قراردادهای جدید را در قالب عقد بیع گنجاند؟ طبق دیدگاه مشهور فقها که قانون مدنی نیز از آن پیروی نموده است، مبیع در عقد بیع باید از اعیان به مفهوم مضیق آن باشد، بنابراین نمیتوان قراردادهای جدیدی را که در عرف عنوان بیع دارند عقد بیع دانست، اما دیدگاه دیگر قائل به تفسیر موسع عین است و عین را در برابر منفعت میداند که این دیدگاه تا حد زیادی مشکل عدم قرار گرفتن عقد بیع در قالب عرفیاش را برطرف میسازد. نوشتار حاضر با تأکید بر ماهیت عرفی عقد بیع، درصدد تحلیل حقیقت عقد بیع برآمده و تعاریف صاحبنظران را با توجه به حقیقت عرفی عقد بیع مورد نقد و بررسی قرار داده و نتیجه گرفتهشده است که حقیقت عقد بیع، همانطور که برخی از اهل لغت گفتهاند تبادل مال به مال است و هر دو دیدگاه تفسیر مضیق و موسع عین محل نقد میباشند و با واقعیت عرفی عقد بیع، سازگار نیستند. به عقیده نگارندگان باید در تعریف ماده 338 قانون مدنی از عقد بیع، تجدیدنظر و تعریفی ارائه گردد که با واقعیت عرفی سازگار باشد. این پژوهش با روش توصیفی، تحلیلی و بر پایه منابع کتابخانهای انجامشده است.
The truth of sale has long been considered by Shi’as jurisprudents and in their jurisprudence books with their definitions of the contract of sale have been expressed their views on the truth of this contract. In the present age, with the development of capable of being owned and recognize property something’s are non-existent but traditionally considered to be a purchase and sale, the question arises whether these new contracts can be incorporated into the contract of sale? According to the famous view of the jurists, which is also followed by civil law, the object of sale in the contract of sale must be from standing property in its narrow sense, there is another view that considers the interpretation of the object broad and considers the object vs. profit. Emphasizing on the customary nature of the contract of sale. The present article with emphasizing the customary nature of the contract of sale seeks to examine the truth of the contract of sale and to review the definitions of the scholars with regard to its customary truth and the conclusion is that the truth of the contract of sale, is a property-to-property exchange, and both views are critical and are incompatible with the customary reality of the contract of sale. According to the authors, Article 338 should be revised in the definition of the contract of sale and provide a definition that is consistent with customary reality. This research has been done by a descriptive-analytical method and based on library resources.
خلاصه ماشینی:
با توجه به اينکه تعريف قانون مدني از عقد بيع و معرفي ماهيت مبيع به عنوان عين ، مقتبس از فقه اماميه بوده است ، لازم مي نمايد که براي شناخت حقيقت عقد بيع ، به نظر فقيهان اماميه رجوع شود و بررسي گردد که منظور آن ها از «عين » در تعريف عقد بيع چيست ؟ با مراجعه به سوابق پژوهشي در اين زمينه ميتوان دريافت عليرغم اينکه در خصوص بيع و مسائل مربوط با آن به صورت گسترده توسط صاحب نظران در فقه و حقوق تحقيقات بسياري صورت گرفته است اما هيچ يک از اين تحقيقات به بررسي تفصيلي حقيقت بيع با مبنا و اساس قرار دادن عرف نپرداخته است و مشهور فقيهان و حقوقدانان ، بيع حقوق و منافع را انکار کرده اند و بسياري از صاحب نظران که از قيد عين در مبيع فراتر رفته اند در حد اين نظريه باقي مانده اند که مبيع مي تواند از حقوق هم باشد، اما معتقد به عدم قابليت انعقاد عقد بيع نسبت به منافع شده اند و معتقدند منافع را نمي توان فروخت و مبيع نمي تواند منفعت باشد.