چکیده:
در دوران اخیر عواملی، بهویژه بحرانهای اقتصادی، به راست افراطی امکان داده که با انتقاد از برنامههای احزاب حاکم در قدرت سیاست آنها را ناکارآمد نشان دهد و با بزرگنمایی وخامت اوضاع کنونی و سردادن شعارهایی دربارۀ توزیع نابرابر منابع بهنفع مردم بومی یا نابودی منابع دولت سخن بگویند. احزاب راستگرا با پیوندزدن مشکلات اقتصادی به خارجیها، اعم از نهادهای سیاسی و اقتصادی و یا مهاجران و نیز سیاست دولتها، موفقیتهای درخورتوجهی را در انتخابات بهدست آوردهاند. مقالة حاضر با روش توصیفی و تحلیلی، ضمن توجه به نقش بحران اقتصادی در قدرتیابی راست افراطی در مجارستان، بر آن است تا شکلگیری و خیزش راست افراطی را که در اصل زمینههایی فراتر از اقتصاد دارد و ریشة آن به عوامل هویتی و فرهنگی بازمیگردد و براثر مسائل اقتصادی تشدید میشود بررسی کند. بهعبارتدیگر، در تحلیل راست افراطی باید توجه داشت که روندهایی همچون سیاست اتحادیة اروپا ازجمله در تحمیل سیاست ریاضت اقتصادی، دستورالعملهایی دربارة مهاجران، و اعمال خطمشیهای خاص از سوی دولتهای پیشین عمدتاً در حکم تسریعکنندة وضعیت بحرانی درازمدت عمل کردهاند. در اینجاست که رگههایی از گرایشهای فاشیستی و انحصارطلبانه در چنین جریانهایی بروز و ظهور مییابد که هرچند خاستگاهی ملیگرایانه دارند، بهشدت مستعد تبدیلشدن به جریانی تمامیتخواه و ستیزهجویند. برای توضیح مدعای مقالة حاضر با استفاده از مکتب کپنهاگ و بهویژه تأکید بر امنیتیشدن امور در این رهیافت تلاش میشود نشان داده شود که چگونه جریانهای راست افراطی، ازجمله در مجارستان، با ترسیم وضعیتی خاص از موقعیت خارجیها و مهاجران، امور مختلف اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی را سیاسی جلوه میدهد و از آن برای پیشبرد اهداف خویش استفاده میکند.
In the recent times some factors especially economic crisis, have made it possible for the far right to criticize the policies of the ruling parties, making their policies deficiency and magnifying the current situation and chanting slogans about the unequal distribution of resources, indigenous people or the destruction of national resources. Right-wing parties have achieved remarkable success in elections by linking economic problems to foreigners, including political and economic institutions or immigrants, as well as government policy. The present article in a descriptive and analytical way, while paying attention to the role of economic crisis in the formation of far right in Hungary, believes that economic crisis in far right thinking is based on contexts beyond the economy and specifically is intensifies by identical and cultural elements. In the other words, in the study and analysis of far-right, it should be noted that trends such as EU policy, including the imposition of economic austerity policies, guidelines on immigration and the implementation of specific policies by previous governments, are largely catalyzing and accelerating about the long term crisis. So some traces of fascist and monopolistic tendencies emerge in such currents, having nationalist origin, are extremely prone to become totalitarian and antagonistic currents. In order to explain the claim of the present article, using the Copenhagen School and in particular emphasizing the security of affairs in this approach, try to show how extreme right currents, including in Hungary, by drawing a special situation of foreigners and immigrants, politicize various economic, social and cultural affairs and use them to achieve their goals.
خلاصه ماشینی:
به عبارت ديگر، در تحليل راست افراطي بايد توجه داشت که روندهايي هم چون سياست اتحاديۀ اروپا ازجمله در تحميل سياست رياضت اقتصادي ، دستورالعمل هايي دربارٔە مهاجران ، و اعمال خط مشي هاي خاص از سوي دولت هاي پيشين عمدتا در حکم تسريع کنندٔە وضعيت بحراني درازمدت عمل کرده اند.
براي توضيح مدعاي مقالۀ حاضر با استفاده از مکتب کپنهاگ و به ويژه تأکيد بر امنيتي شدن امور در اين ره يافت تلاش مي شـود نشـان داده شـود که چگونه جريان هاي راسـت افراطي ، ازجمله در مجارسـتان ، با ترســيم وضعيتي خاص از موقعيت خارجي ها و مهاجران ، امور مختلف اقتصادي ، اجتماعي ، و فرهنگي را سياسي جلوه ميدهد و از آن براي پيش برد اهداف خويش استفاده مي کند.
در پاسخ ، اين فرضيه مطرح شده است که بحران اقتصادي زمينه ساز تقويت و تشديد نارضايتي هاي عمومي از سياست کلي دولت و اتحاديۀ اروپا ازجمله درمورد پذيرش مهاجران و رياضت اقتصادي شده و همين موجب تقويت مباني هويت طلبانه و ناسيوناليسم افراطي به نمايندگي از سوي حزب راست گراي جوبيک و جلب نظر رأيدهندگان به آن شده است .
در اين بين ، محور مهمي که در ذيل بيگانه ستيزي حزب جوبيک و جريان راست افراطي مجارستان بايد بدان توجه کرد، گسترده شدن دامنۀ دگرسازي است که معضلات و مشکلات اقتصادي را به دست آويزي براي طرح مسائل فرهنگي، هويتي ، و حتي تاريخي تبديل کرده است .