چکیده:
نقض قراردادها و خساراتی که ناقض باید پرداخت کند از مباحث مهم اجرای قراردادها است. یکی از موارد نقض جایی است که ناقض برای دریافت سود بیشتر، قرارداد نخست را در کنار پرداخت خسارت نقض کرده و اقدام به انعقاد قرارداد دوم میکند که نوعی از طمعورزی یا فرصتطلبی است. مسئله اصلی مقاله حاضر بررسی ماهیت و مبانی «استرداد منافع ناشی از طمعورزی» در حقوق ایالاتمتحده امریکا و بررسی مبانی احتمالی آن در حقوق ایران و فقه امامیه و همچنین تأثیر آن بر پایبندی طرفین به قراردادها و پیشگیری از نقض کارآمد قراردادها است. این مقاله نشان میدهد چگونه رویه قضایی امریکا با هدف پیشگیری از نقض تعهدات، به قابلیت مطالبه منافع حاصل از فرصتطلبی گرایش پیدا کرده است و ادعا شده این شیوه در کنار سه روش دیگر جبران خسارت (اعادهای- اتکایی و قابلانتظار) در بازارهای دارای نوسان دائمی و اقتصادهایی که دارای تورم نهادینه هستند، مطلوبیت دارد. مبانی توجیهکننده این شیوه اخلاق، کارآمدی، عدالت اصلاحی و نظریه دارا شدن ناعادلانه است. استناد به نظریه دارا شدن ناعادلانه، مورد تردید است. در فقه و حقوق ایران میتوان با استناد به قاعده نفی اختلال نظام این نوع مطالبه منافع ناشی از نقض قرارداد را مورد پذیرش قرار داد اما قاعده اکل مال به باطل در این مورد کارایی ندارد.
breach of contracts and damages which violate the violation is one of the most important issues in the implementation of contracts. One of the cases is the violation of a breach that violates the first contract on the side of the payment of the damages and gives the second contract a type of opportunism or opportunism. the main issue of this paper is investigating the nature and principles of " restitution of the interests caused by disgorgment in the rights of the united states and investigating its possible bases in iranian law and shiite jurisprudence as well as its effect on the commitment to contracts and to prevent effective contract violations. The article shows how the American justice policy is intended to prevent opportunism with the aim of preventing breach of obligations, which is alleged to be in compliance with the other three methods of compensation for damages in markets with stable fluctuations and economies that have underlying inflation. basics explain this method: ethics, efficiency, corrective justice, and unjust theory. as stated in iranian law and imami jurisprudence, it is questionable to rely on the theory of having an unfair ownership, but it can be confirmed by citing the rule of rejection of system disorders in certain conditions.
خلاصه ماشینی:
در حالتی که متعهد برای دریافت منافع بیشتر، قرارداد خود را نقض کرده و با دیگری پیمان بندد، یکی از راهکارهای جبران خسارت که از گذشته در قانون بورس اوراق بهادار امریکا به رسمیت شناخته شده و اکنون نیز توسط رویه قضایی به حوزه های گسترده تری از حقوق قراردادها تسری یافته است ، امکان مطالبه منافع ناشی از قرارداد دوم ، توسط شخص زیان دیده از نقض قرارداد اول است .
بررسی صورت گرفته در ادامه مقاله نشان خواهد داد که این نوع جبران خسارت ، در حقوق آمریکا جایی قابل اعمال است که یک فروشنده پس از انعقاد قرارداد به دلیل دریافت پیشنهادی بالاتر و وسوسه انگیز، اقدام به نقض قرارداد اول می کند و برای پیشگیری از این طمع ورزی و گسترش اعتماد و اتکا به معاملات به ویژه در بازارهایی مثل بازار سهام که در آن معاملات به صورت غیرحضوری انجام میگیرد، قانون گذار و رویه قضایی، استرداد این منافع را امکان پذیر میدانند و لذا اصطلاح مزبور به خوبی گویای وضعیت موجود است .
(Treitel, 2003: 943) خسارات منافع قابل انتظار، در وهله نخست اصل زیان وارد شده را شامل می شود؛ اما علاوه بر آن ، مواردی دیگر را نیز در برمیگیرد که عبارت اند از: نخست ، خسارات جنبی ، شامل خسارت هایی که شخص در حد متعارف متحمل شده تا جلو زیان های بیشتر را بگیرد یا آنچه برای تهیه اجرای جایگزین یا بازگرداندن کالای معیوب هزینه کرده است (٩٤٣ :٢٠٠٣ ,Treitel) و دوم ، خسارات غیرمستقیم یا باواسطه ، خسارت هایی هستند که به سبب نقض قرارداد به وجود میآیند، اما نمیتوان آن ها را در گروه هزینه ها (خسارات اتکایی) قرار داد؛ عدم النفع و مواردی مثل پذیرفتن تعهد با اشخاص ثالث یا صدمات اضافه ، مثل صدمات بدنی یا خسارت به اموال به دلیل معیوب بودن کالای تحویلی در این دسته جای میگیرند (٩٤٣ :٢٠٠٣ ,Treitel).