چکیده:
این جستار به بررسی رابطۀ کلان میان جغرافیا، زبان و تحرک گروههای انسانی، و نقش تاریخی این عوامل اساسی در شکلدهی به ترکیب زبانیِ سرزمین ما میپردازد. ازنظر نگارندگان، سه عامل عمده در ترکیب کلان زبانی در ایران مؤثر بودهاند: ۱) جغرافیایی، ۲) جمعیتشناختی و ۳) زبانی. عوامل جغرافیایی (=بومشناختی+زمیننگاشتی) در شکلدهی به روالهای جمعیتشناختی (=سکونت+مهاجرت) دخالت دارند؛ زمیننگاریِ گسترده و گسستۀ ایران، سبب کاهش ارتباط میان زبانهای منطقهای میشود، و در عین حال، همۀ گونهها را با زبان میانجی (=پهلوی، فارسی) در تماس پیوسته قرار میدهد. بنابراین، مؤلفۀ زبانی تماس/انزوا نیز خود معلول روالهای جمعیتشناختی و جغرافیایی است. این وضعیت، سبب «±انباشت ارتباطی» میشود و آن عاملی است که مرگ و زایش گویشها و زبانهای مستقل را از دل گونههای تاریخی-جغرافیایی تسهیل میکند. در طی سدهها، این چرخۀ همیشگی، ارتباط موفق میان قوم-زبانها را نیازمند وجود زبان مشترک کرده و درنتیجه، از زبانهای رایج در این پهنۀ گسترده، همواره یکی بهعنوان میانجی یا میانگفت به کار رفته است. ترکیب این عوامل، در ایران به ایجاد دو وضعیتِ کاملاً متمایز انجامیده است: زبان میانجی در مرکز، و گسترش آن به حاشیۀ چندزبانه
The present study examines the possible relationship between language, geography and the mobility of human populations at macro-level and proposes that the linguistic makeup of the Iranian plateau is shaped by the interplay between three factors: a geographic, a demogrpahic and a linguistic factor. The geographic factor (=ecological+topographic) shapes demographic features (=population mobility vs. sedentarism) by attracting populations to fertile lands vs. sending them off from hostile environments. The Iranian plateau is a vast land with a discrete topography; two features that reduce the possibility of communication between the languages of periphery, while at the same time put them in constant, longterm contact with the lingua franca of the plateau, contemporarily Persian and historically Pahlavi. As a result, the contact component of the linguistic factor (contact vs. isolation) is also determined by geographical and demographic factors at macro-level. This situation brings about what we have dubbed “±communicational accumulation.”, which in turn fascilitates convergence or divergence between different historical and/or geographical dialects. This constant cycle necessitates the existence of a common linguistic variety shared by various ethnicities acrossc the Iranian plateau, that is, the rise of either a lingua franca or a koine out of local varieties. Iranian plateau has thus witnessed the birth of a lingua franca roughly at its center, spreading toward the multilingual peripheries.
خلاصه ماشینی:
زبان میانجی ، تماس و جغرافیا در ایران ١ حامد باشه آهنگر٢ دانشجوی دکتری زبان شناسی دانشگاه علامه طباطبائی مجتبی منشی زاده ٣ دانشگاه علامه طباطبائی تاریخ دریافت :١٣٩٦/٠٨/٢٨ تاریخ پذیرش : ١٣٩٩/٠٦/٢١ چکیده این جستاربه بررسی رابطۀ کلان میان جغرافیا،زبان وتحرک گروه های انسانی ،ونقش تاریخی این عوامل اساسی درشکل دهی به ترکیب زبانی سرزمین مامی پردازد.
عوامل جغرافیایی (=بوم شناختی +زمین نگاشتی )درشکل دهی به روال های جمعیت شناختی (=سکونت +مهاجرت )دخالت دارند؛زمین نگاری گسترده وگسستۀ ایران ،سبب کاهش ارتباط میان زبان های منطقه ای می شود،ودرعین حال ،همۀ گونه هارابازبان میانجی (=پهلوی ،فارسی )درتماس پیوسته قرارمی دهد.
در این نوشتار، نگارنده تلاش می کند نشان دهد که عوامل جغرافیایی، یعنی ویژگی های زمین نگاشتی و زیست بومی ، با شکل دهی به روال های جمعیت شناختی ١، مانند الگوهای مهاجرت ٢وسکونت ٣، بر مؤلفۀ زبان شناختی تماس ٤ تأثیر همه جانبه می گذارند و بدین سبب در تعیین ترکیب زبان شناختی ایران در سطح کلان ، نقش مهمی برعهده داشته و دارند.
در ادامه ، در پی پاسخی برای این پرسش خواهیم بود که آیا میان محدودیت ها و جذابیت های جغرافیایی و تنوع گونه های زبانی و الگوهای جمعیت شناختی ارتباطی وجود دارد؟ ٢- اثر جغرافیا بر عوامل زبان شناختی -جمعیت شناختی به رای نگارنده ،ازباب بررسی زبان ،مؤلفۀ جغرافیایی رامی توان به دودستۀ عوامل بوم شناختی ٥ وزمین نگاشتی ٦ تقسیم کرد.
فارسی ، زبان فراقومی و میانجی زبان های ایران ، به طور تاریخی بسیار به عنوان ز٢ آموخته شده است و این وضعیت تا به همین امروز ادامه دارد.
The ecology of language evolution: Cambridge University Press.
Linguistic Convergence and Areal Diffusion: Case studies from Iranian, Semitic and Turkic, .