چکیده:
هدف پژوهش حاضر مطالعه اکتشافی تجربه زیسته زنان اقدام کننده به خودکشی با تأکید بر خودسوزی جهت پاسخگویی به چرایی انتخاب شیوه خودسوزی آنان است. این مقاله با روش کیفی و بهره برداری از رویکرد روشی نظریه مبنایی انجام گرفته است. جامعه مورد مطالعه، زنانی که خودسوزی موفق و ناموفق داشتهاند و همچنین مطلعین کلیدی مانند خانوادهها و نزدیکان آنها میباشد. دادهها با تکنیک مصاحبه نیمه استاندارد گردآوری شده و نمونهها بر اساس ابعاد رویکرد روشی مذکور که عبارتاند از دریافت پدیده، شناخت شرایط علی، زمینه ای و ساختاری آن و شناسایی راهبردها و پیامدهای پدیده، انتخاب شدهاند. دادهها طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتهاند. حجم نمونه، تا رسیدن به اشباع نظری ۲۹ مورد بوده است و اعتبار یافتهها از طریق تأیید و تطبیق با نظر داوران متخصص و مطلعین کلیدی تأمین گردیده است.
یافتهها بیانگر آن است که شرایط دوسوگرایی جامعهشناختی (چالش هنجارهای عصبیت ایلی ـ طایفهای با آموزههای دینی ـ محلی ـ رسانهای، و آموزههای مدرنیته) بر انگیزه زنان در ایلام برای تغییر شرایط مردسالاری خانوادگی و خویشی تأثیر گذاشته تا به شیوه هنجاری خودسوزی، به عنوان انتخابی عقلانی ـ تنبیهی که دارای کارآمدترین تأثیر در تغییر شرایط است، اقدام کنند. ولی این نوع انتخاب، به قول هربرت مارکوزه پیامدی غیرعقلانی دارد. همچنین علت انتخاب شیوه خودسوزی، در انگیزه تغییر شرایط مردسالاری ریشه دارد.
The purpose of the present research is to explore the lived experience of women attempted to suicide, with emphasis on Self-immolation in order to make hypotheses to answer why they choose the Self-immolation method. This paper has been done through a qualitative method, exploiting the methodological approach of grounded theory. The study population is women who have had successful and unsuccessful self-immolation, as well as key informants such as their families and relatives, was selected using in-depth and semi-standard interview techniques, based on the dimensions of the method approach, which include receiving phenomena, causal conditions, conditions, contexts, structural conditions, strategies and consequences. Qualitative data have been continuously analyzed comparatively through coding. The sample size of 29 cases was determined based on theoretical saturation and the findings were validated by confirmation and adaptation with the opinion of expert judges and key informants. Findings suggested that sociological ambivalence conditions (the challenge of tribe or racial prejudicial norms with religious, native, local and media doctrines and modernity doctrines) would affect the motivation of women in Ilam city to change the conditions of patriarchy, and attempt to Self-immolation as a rational- punitive act with great influence on changing conditions. But, according to Marcuse, this choice has an irrational consequence. Meanwhile, a major difference between choice of Self-immolation and other suicide methods has originated in the motivation to change the conditions of patriarchy, while main motivation for other methods is to escape from that situation.
خلاصه ماشینی:
پيامدهاي خودسوزي زنان کدگذاري پيامدهاي خودسوزي پشيماني از عمل ، تصور اشتباه از بهبود اوضاع ، تغيير نکردن شرايط ، کناره گيري ديگران ، افکار خودکشي مجدد، ظلم و ستم به زن ، پايمال شدن حق زن ، بدبختي بيشتر، نقص ظاهر، طعنه و کنايه بيشتر ديگران ، عذاب دنيا و آخرت ، بي اعتباري نزد ديگران ، گوشه گيري و انزوا، امتناع از رفتن به محيط بيروني، اهميت ظاهر در جامعه ، کدگذاري نبود خواستگار، پا پس کشيدن خواستگار، خشونت بيشتر ديگران ، دلسوزي آزار دهنده ديگران ، سير شدن از باز زندگي، نااميدي بيشتر، ترس از بازگشت به خانه ، آرزوي مرگ کردن ، بيماري روحي-جسمي اعضاي خانواده ، شکايت از همسر و بي نتيجه بودن آن ، همکاري دولت با ظالمان ، عدم اطمينان به دولت ، ترک منطقه ، ريخته شدن آبروي خانواده ، عدم ارتباط با ديگران ، تربيت فرزند بدون مادر، آينده و سرنوشت نامعلوم فرزندان ، از هم گسستن خانواده ، تغيير رفتار والدين بعنوان نتيجه مثبت ، کدگذاري اختلال در مناسبات اجتماعي، طرد اجتماعي، فرسايش سرمايه اجتماعي، گسيخته شدن خانواده ، اختلال در محوري مناسبات خانوادگي، عدم تغيير در وضعيت ، تغيير در وضعيت جدول ١٠) کدگذاري مرحله سوم يا کدگذاري انتخابي و دريافت مقوله ها کدگذاري انتخابي مدل نظريه بازکاوي اقدام کنندگان خودسوزي پديده نااميدي، رهايي از وضعيت ، مجازات شديد ديگران تنش در زندگي شرايط علي کژکارکردي خانواده ها 1 خودسوزي بعنوان هنجاراجتماعي بستر و فقر اقتصادي شرايط زمينه اي باور به رهايي باور به تغيير 2 عصبيت ايلي-طايفه اي تناقض هنجار با واقعيت (زيست دواليته ) شرايط ميانجي جامعه پذيري ناقص ديني-اجتماعي (ساختاري) پايگاه اقتصادي-اجتماعي پايين نهادينه سازي باورهاي عاميانه (مبتني بر تسلط عيني موجودات غيبي) راهبرهاي اعتراضي راهبردها راهبردهاي اجباري نزديکي به شکست پيامد فردي(مثبت و منفي) پيامدها پيامد خانوادگي منفي پيامد اجتماعي-فرهنگي بحث ١) دوسوگرايي جامعه شناختي: در حوزه جامعه شناسي، مرتون ٣ (١٩٦٧) با شرح و بسط نظريه «دوسوگرايي جامعه شناختي »٤ به تبيين دوگانگي نظر و عمل (نگرش و رفتار) ميپردازد.