چکیده:
امروزه، بیشتر فعالیتهای تجاری در قالب گروه شرکتها انجام میشود. بحث ورشکستگی این گروه شرکتها، موضوع بسیار پیچیدهای است که از ویژگی «گروهی» بودن آنها نشات میگیرد. این ویژگی گروهی بودن، باعث تقابل بین دو واقعیت حقوقی و اقتصادی میشود. واقعیت حقوقی این است که یک گروه، از چندین شرکت مستقل تشکیل شده که هر یک از آنها شخصیت حقوقی مستقلی از یکدیگر دارند و در کشورهای مختلف و تحت نظامهای حقوقی مختلف تشکیل و ثبت شدهاند و اصل حاکمیت کشورها اقتضاء دارد تا به ورشکستگی هر شرکت به صورت مستقل از دیگری رسیدگی شود و شرکت مادر به عنوان سهامدار اصلی، مسوولیت محدودی در قبال بدهیهای شرکت فرعی داشته باشد؛ در حالی که واقعیت اقتصادی، به عملکرد این شرکتها بر میگردد که در اکثر موارد، شرکتهای یک گروه به صورت واحد و بههمپیوسته عمل میکنند و شرکت مادر کنترل و مدیریت مجموعه را در دست دارد و در برابر بدهیهای شرکت فرعی میتوان آن را مسوول قلمداد کرد. از تقابل این دو واقعیت، دو رویکرد نسبت به ورشکستگی گروه شرکتها به وجود آمد. رویکرد اصل وجود مستقل که مبتنی بر واقعیات حقوقی است و رویکرد اصل وجود واحد که به واقعیات اقتصادی عملکرد گروه توجه دارد. در این مقاله سعی داریم تا این دو واقعیت و رویکردهای مختلفی که از تقابل این دو به وجود میآید را بررسی نماییم و جهت ارائه راهکار مناسب، بین این دو واقعیت تعادل ایجاد نماییم.
Nowadays, most of commercial activities have been done through the
Group Companies’ structure. The Insolvency of these Group
Companies is a rather complicated subject which is derived from its
feature as a "Group". The feature of acting as a Group may result in
contrast between two realities: Legal and Economic. The Legal reality
is that a group is comprised of some independent companies and
each of them has a separate personality from the other and they are
incorporated under different legal systems. Due to the principle of
Sovereignty, the Insolvency procedure is preceded independently
from the other procedures and the Parent company, as the main
shareholder, has a limited liability against the debt of its subsidiary.
However, the Economic reality is related to the operation of these
companies which most of time they act as a unified and integrated
group and the Parent company apply its control and management on
them and it shall be deemed responsible as to the debt of subsidiary.
By contrast of these two realities, two approaches have been emerged
concerning the Group Companies. The approach of Entity Principle is
based on legal reality and the main attention of Enterprise Principle
is on the group’s operations.
This article was an attempt to consider mentioned realities and
approaches results from the contrast of these two realities in order
to make a balance between them.
خلاصه ماشینی:
واقعيت حقـوقي ايـن اسـت کـه يـک گـروه، از چندين شرکت مستقل تشکيل شده که هر يک از آنها شخصيت حقوقي مـستقلي از يکديگر دارند و در کشورهاي مختلف و تحت نظام هاي حقـوقي مختلـف تـشکيل و ثبت شده اند و اصل حاکميت کشورها اقتضاء دارد تا به ورشکستگي هـر شـرکت بـه صورت مستقل از ديگري رسيدگي شود و شرکت مادر بـه عنـوان سـهامدار اصـلي، مسؤوليت محدودي در قبال بدهي هاي شـرکت فرعـي داشـته باشـد؛ در حـالي کـه واقعيت اقتصادي ، بـه عملکـرد ايـن شـرکت هـا بـر مـي گـردد کـه در اکثـر مـوارد، شرکت هاي يک گروه به صورت واحد و به هم پيوسته عمل ميکنند و شـرکت مـادر کنترل و مديريت مجموعه را در دست دارد و در برابـر بـدهي هـاي شـرکت فرعـي ميتوان آن را مسؤول قلمداد کرد.
براي مطالعه بيشتر در خصوص مشکلاتي که از ساختار گروه شرکت ها بروز ميکند، نک : Hadden, “Regulating Corporate Groups: An International Perspective”, in McCahery, Picciotto and Scott (eds.
٥٦ در اين نظامها که اصل وجود مستقل به طور دقيق اعمال ميشود، در 57 of Judgments in Civil and Commercial Matters (2001) OJ L12/1; Council Regulation (EC) 1346/2000 on Insolvency Proceedings and the work of the Hague Conference on Private International Law; McLean and Beevers, Morris The Conflict of Law, 15-16; Muchlinski, Multinational Enterprises, chs.