چکیده:
هدف پژوهش «اثربخشی محتوای آموزشی رشتههای مهارتی دوره دوم متوسطه حرفهای از دیدگاه کارشناسان و متخصصین» و روش پژوهش از نوع آمیخته (کمّی-کیفی) می باشد. در بخش کمّی، روش توصیفی از نوع پیمایشی؛ و برای تحلیل داده های کیفی، از روش تحلیل مضمون استفاده شده است. جامعه آماری، شامل کارشناسان و دبیران آموزش و پرورش استثنایی استان مرکزی (N=85) بودند که به روش تصادفی ساده و با فرمول کوکران، 70 نفر به عنوان نمونه برای بخش کمّی انتخاب شدند. جهت گردآوری دادهها در بخش کمّی، از پرسش نامه محقِّق ساخته استفاده شده و اعتبار پرسشنامه توسط صاحب نظران تایید و پایایی آن بوسیله ضریب آلفای کرونباخ 0.749 محاسبه گردید. روش تحلیل داده ها در این بخش آمار توصیفی (میانگین) بود.جامعه آماری بخش کیفی مشتمل بر کارشناسان و دبیران دوره دوم متوسطه حرفه آموزی بودند که با استفاده از «روش نمونه گیری هدفمندِ ملاک محور» تا حد اشباع نظری، تعداد 17 نفر انتخاب و از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته نسبت به جمع آوری اطلاعات اقدام شد. نتیجه حاصله نشان داد در برنامه درسی فعلی دانش آموزان با نیازهای ویژه، محتوا ناظر بر حوزه شناختی و با تأکید برمحفوظات، بدون توجه به تفاوت های فردی و مسئله بوم شناختی برای دانش آموزان است. در این برنامه، تأکید بر ارائه محتوای انتخاب شده در طول سال تحصیلی است و این امر، باعث عبورکردن دبیران از محتوای مورد نیاز و ضروری فردِ دارای کم توان ذهنی شده است.
The purpose of the research is "the effectiveness of the educational content of the vocational disciplines of the second year of vocational high school from the perspective of experts and specialists" and the research method is mixed (quantitative-qualitative). In the quantitative part, a descriptive survey method; And for qualitative data analysis, content analysis method has been used. The statistical population included experts and teachers of exceptional education in Markazi province (N = 85) who were selected by simple random method and Cochranchr('39')s formula, 70 people as a sample for the quantitative section. In order to collect data in the quantitative part, a researcher-made questionnaire was used and the validity of the questionnaire was confirmed by experts and its reliability was calculated by Cronbachchr('39')s alpha coefficient of 0.749. The method of data analysis in this section was descriptive statistics (average). The statistical population of the qualitative section consisted of experts and teachers of the second year of vocational high school who used "criterion-based targeted sampling method" to the theoretical saturation, 17 people were selected. Data were collected through semi-structured interviews. The result showed that in the current curriculum for students with special needs, the content oversees the cognitive domain and with emphasis on conservation, regardless of individual differences and the ecological issue for students. In this program, the emphasis is on presenting the selected content during the school year, and this has caused the teachers to skip the required and essential content of the person with mental retardation.
خلاصه ماشینی:
(Alqazlan, Alallawi, & Totsika, 2019) نکته حائز اهميت ديگر اين است که تاکنون پژوهش هاي گوناگون ، آموزش هاي حرفه آموزي را موردبررسي قرار داده است و در برخي از آن ها يافتن راهکار و يا ارائه الگو جهت پياده سازي هر چه بهتر شيوه هاي آموزش حرفه آموزي مدنظر بوده است اما باوجود مطالعات گوناگون در اين حوزه ، در هيچ يک به طور مستقيم به بحث محتواي مناسب حرفه آموزي جهت دانش آموزان با نيازهاي ويژه توجه نشده و يا از وضوح و شفافيت کافي برخوردار نبوده اند به طور مثال : صادقيان سورکي و همکاران در سال ١٣٩٥ پژوهشي با عنوان تحليل محتواي کتاب هاي درسي دورة پيش حرفه اي کم توان ذهني ازلحاظ ميزان توجه به آموزش مهارت هاي زندگي انجام داد که نتيجه نشان داد که کتاب هاي درسي دوره پيش حرفه اي کودکان کم توان ذهني به گونه اي متفاوت به آموزش مهارت هاي زندگي توجه دارند در بعضي از کتاب ها توجه بيشتر و در بعضي از کتاب هاي کمترين توجه صورت گرفته است ؛ بنابراين با توجه به اينکه هدف آموزش دوره پيش حرفه اي کودکان کم توان ذهني آماده ساختن دانش آموزان براي زندگي مستقل در جامعه است ، ضرورت دارد که کتاب هاي درسي موردبازنگري قرار گيرند (صادقيان سورکي, خرمي, قيصري, & موثقي, ١٣٩٤).
بنابراين با توجه به مطالبي که در پيشينه آورده شد ميتوان به اين نکته دست يافت که در طراحي و تدوين محتواي برنامه درسي براي دانش آموزان آموزش پذير ابتدا بايد بر اساس توان بالقوه کودک براي زندگي در دوران بزرگ سالي توجه نمايند، سپس منفعت حرفه اي، اجتماعي و ديگر عوامل کننده تعيين را در نظر بگيرند (چکامه , ١٣٨٤).