چکیده:
شاهنامۀ فردوسی به سبب وجود همزمان نشانهها و عناصری از ایدئولوژی، آیینها و اساطیر گوناگون در آن، محل تداخل و تلاقی گفتمانهای متعدّد و نظامهای نشانه شناختی است. از بین این گفتمانها، حضور دو گفتمان مهری و زردشتی در شاهنامه چشمگیر و قابل توجّه است؛ درواقع اهمیّت این دو ایدئولوژی در ایران باستان و اشتمال شاهنامه بر ویژگیها و عناصر نظام فکری، اعتقادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعۀ ایران از یک سو و شکلگیری بسیاری از زمینهها و وقایع ایرانِ پسازردشتی در بستر روابط این دو آیین از دیگر سو، موجب شدهاست که بسیاری از داستانهای شاهنامه در ژرفساخت یا روساخت خود منعکس کنندۀ روابط گسترده و متنوّع دو گفتمان مهری و زردشتی باشند. بنا به نظری، گشتاسپ و تیرة او پیش از روی آوردنِ زردشت به آنها و درآمدن به دین زردشتی، مهری بوده و خدایان و سازمان های انجمن های مهری را داشته اند. پژوهش حاضر با بهره گیری از طیفی از رویکردهای انتقادی و به شیوۀ تحلیلی-انتقادی و روش کتابخانهای، ضمن اثبات تعلّق گشتاسپ به آیین مهری، در پی آن است که روابط گفتمانهای مهری-زردشتی را در داستان گشتاسپ در شاهنامه تحلیل کند و به این پرسش پاسخ دهد که روابط گفتمانهای مهری و زردشتی در متن داستان گشتاسپ از کدام نوع تعامل، تقابل یا ترکیب است؟
Ferdowsi's Shahnameh, due to the simultaneous existence of signs and elements of ideology Rituals and various myths in it, is a place place of intersection and intersection of various discourses and semiotic systems. Among these discourses, the presence of Mehri and Zoroastrian discourses in Shahnameh is remarkable and noteworthy; In fact, the importance of these two ideologies in ancient Iran and the inclusion of Shahnameh in the characteristics and elements of the intellectual, belief, social, cultural and political system of Iranian society on the one hand and the formation of many contexts and events in post-Zoroastrian Iran in the context of relations between these two religions. Many of the stories of Shahnameh in their depth or superstructure reflect the wide and varied relations between Mehri and Zoroastrian discourses. According to the theory, Goshtasp and his gens were Mehri before Zoroaster turned to them and entered the Zoroastrian religion and had the gods and organizations of Mehri associations. Using a range of critical approaches and analytical-critical method and library method, the present study, while proving Goshtasp's bias to zorhraism, seeks to analyze the Mehri-Zoroastrian discourse relations in the story of Goshtasp in the Shahnameh. Ask the question: what kind of interaction, confrontation or combination is the relationship between Mehri and Zoroastrian discourses in the text of Goshtasp story?
خلاصه ماشینی:
ازبين اين گفتمان ها،حضوردوگفتمان مهريوزردشتيدرشاهنامه چشمگيروقابل توجه است ؛درواقع اهميت اين دوايدئولوژيدرايران باستان واشتمال شاهنامه برويژگيهاوعناصرنظام فکري، اعتقادي،اجتماعي،فرهنگيوسياسيجامعۀايران ازيکسووشکل گيريبسيارياززمينه هاو وقايع ايران پسازردشتيدربسترروابط اين دوآيين ازديگرسو،موجب شده است که بسيارياز داستان هايشاهنامه درژرف ساخت ياروساخت خودمنعکس کنندةروابط گسترده ومتنوع دو گفتمان مهريوزردشتيباشند.
پژوهش حاضربابهره گيريازطيفيازرويکردهايانتقاديوبه شيوةتحليلي-انتقاديوروش کتابخانه اي،ضمن اثبات تعلق گشتاسپ به آيين مهري،درپيآن است که روابط گفتمان هاي مهري-زردشتيرادرداستان گشتاسپ درشاهنامه تحليل کندوبه اين پرسش پاسخ دهدکه روابط گفتمان هايمهريوزردشتيدرمتن داستان گشتاسپ ازکدام نوع تعامل ،تقابل ياترکيب است ؟ واژگان کليدي : شاهنامه ،گشتاسپ ،گفتمان ،مهري،زردشتي.
نويسنده درپژوهش حاضربابهره گيريازطيفيازرويکردهايانتقـادي وبه شيوةتحليلي-انتقاديوروش کتابخانه اي،ضمن اثبات تعلق گشتاسپ به آيين مهـري، درپيآن است که روابط گفتمان هايمهري-زردشتيرادرداسـتان گشتاسـپ درشـاهنامه تحليل کندوبه اين پرسش پاسخ دهدکه روابـط گفتمـان هـايمهـريوزردشـتيدرمـتن داستان گشتاسپ ازکدام نوع تعامل ،تقابل ياترکيب است ؟ پيشينۀ تحقيق درسال هاياخير،درباب داستان هايشاهنامه ،پژوهش هايبسياريصورت گرفته است ؛ امادررابطه باگفتمان هايمهري-زردشتيوروابط آن دردوران پادشاهيگشتاسپ ،تاکنون تحقيق مستقليانجام نشده است .
بـه سـبب اهميـت فراواني که دردين زرتشتي براي گشتاسپ ونقش اودراستوارسازي وگسترش اين ديـن قائل بوده اند،دراوستاي کهن ،نسکي جداگانه به نام اوودرستايش اووجودداشته کـه در دينکرت ازآن يادشده است .
٣)علاوه براين قراين ،درگشتاسپ نامۀدقيقي،نشانه هايمهميدرتأييدمهريبودن گشتاسپ وجوددارد؛به عنوان نمونه ،درابيات زيربه صراحت بـه نيـايش خورشـيدتوسـط لهراسب ،پدرگشتاسپ ،پيش ازظهورزردشت اشاره شده است : بپوشــيدجامــۀپرســتش پــلاس خــردراچنــان کــردبايــدســپاس بيفگنــديــاره فروهشــت مــوي ســويروشــن دادگــرکــردروي هميبودسيسال پيشش به پاي بــرين ســان پرســتيدبايــدخــداي نيــايش همــيکــردخورشــيدرا چنــان بــوده بــدراه جمشــيدرا (فردوسي،١٣٨٦:٦٩١) دربيت آخرازابيات فوق ،دوعنصرکانونيآيين مهري؛يعنـيخورشـيدوجمشـيددر کناريکديگرقرارگرفته اندوسياق ابيات به گونه اياست که دواصطلاح «روشـن دادگـر»و «خدا»درابيات دوم وسوم ،با«خورشيد»دربيت آخرپيوندميخورند؛به ويژه آنکه ترکيـب «روشن دادگر»يادآوردوخويشکاريمهم مهر،يعنيايزدنوروروشناييونيـزگسـتراندن دادگريدرسرزمين ها(ر.