چکیده:
رشد سریع و پایدار اقتصاد چین سبب شده است تا تحولات عمیقی در اقتصاد جهان حاکم شود و معادلات جدیدی را در عرصه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در سطح بینالملل ایجاد نماید. از مهمترین این تحولات، تأثیر بر قدرت اقتصادی آمریکا در موازنه با چین و کل اقتصاد جهانی است. این مقاله به این سؤال پاسخ میدهد که آیا تحولات اقتصادی چین تأثیری بر قدرت اقتصادی آمریکا داشته است؟ یافتههای تحقیق نشان میدهد اقتصاد چین توانسته با تصاحب سهم بالاتری از تولید ناخالص اقتصادی دنیا، همراه با افزایش سطح صادرات خود به کشورهای مختلف و پشت سر گذاشتن آمریکا و نیز ایجاد کسری تجاری شدید برای اقتصاد آمریکا، تأثیر زیادی بر کاهش سهم اقتصاد آمریکا از اقتصاد جهانی داشته باشد. از این منظر، جنگ تجاری آمریکا و چین قابل توجیه و تفسیر بوده و استمرار این جنگ اقتصادی میتواند منجر به یک بازی باخت-باخت برای هر دو کشور باشد. اقتصاد آمریکا در دوراهی پذیرش قدرت اقتصادی چین و کاهش نفوذ خود و یا پذیرش بازی باخت-باخت مخیر شده است که در هر صورت پایان ناخوشایندی برای اقتصاد آمریکا خواهد بود.
The rapid and steady growth of China's economy has led to profound changes in the world economy and the creation of new equations in the political, economic and cultural spheres at the international level. One of the most important of these developments is the impact of China Economy on US economic power in balance and the global economy as a whole. This article addresses the question of whether China's economic developments have affected US economic power. Research findings show that China's economy has been able to reduce the US economic power by capturing a higher share of world GDP, along with increasing its exports to various countries and overtaking the US, as well as creating a severe trade deficit for the US economy. From this perspective, the US-China trade war can be justified and interpreted, and the continuation of this economic war could lead to a losing game for both countries. The US economy is at a crossroads between accepting China's economic power and reducing its influence or accepting a losing game, which in any case will be an unpleasant end for the US economy.
خلاصه ماشینی:
اين مقاله به اين سؤال پاسـخ مـيدهـد کـه آيـا تحـولات اقتصادي چين تأثيري بر قدرت اقتصادي آمريکا داشته است ؟ يافته هاي تحقيق نشان مي دهد اقتصـاد چـين توانسـته بـا تصاحب سهم بالاتري از توليد ناخالص اقتصادي دنيا، همراه با افزايش سطح صادرات خـود بـه کشـورهاي مختلـف و پشت سر گذاشتن آمريکا و نيز ايجاد کسري تجاري شديد براي اقتصاد آمريکا، تأثير زيـادي بـر کـاهش سـهم اقتصـاد آمريکا از اقتصاد جهاني داشته باشد.
روند رشد چين به قدري خيره کننده بود که کمتر از چهل سال بعد از اجراي سياست هاي اصلاحات و درهاي باز، اقتصـاد گمنـام چـين بـه برتـرين اقتصاد دنيا تبديل شد و اين کشور توانست قدرت برتر اقتصادي دنيا از لحـاظ توليـد ناخـالص داخلـي (PPP) شود.
اين تفکر بـراي سـاليان متمـادي مورد تأکيد قرار گرفته و امروزه به يک گزارٔە پذيرفته شده تبديل شده است ؛ اما در پس اين موضـوع ، مسئله ديگري نهفته و آن اين که هم زمان با انقلاب صنعتي اروپا و نياز به ايجاد بازار فروش محصولات کارخانه هاي اين کشورها، مسئله رقابت اقتصادي، مزيت نسبي و جهانيسازي به يک گفتمان مشـترک در ميان اين کشورها تبديل شد و تربيت نخبگان کشـورهاي مسـتعمره در ايـن کشـورها و بازفرسـتادن آن ها به کشورهاي خودشان براي ترويج اين گفتمان به يک رويه جـدي تبـديل شـد؛ بـه گونـه اي کـه بسياري از کشورهاي مستعمره رشد و توسعه اقتصادي خود را در باز کردن مرزهـاي خـود دانسـته و از اين طريق بازارهاي کشورهاي دنيا براي اروپاييها و آمريکاييها به يک بازار تضمين شده تبديل شـد.
لذا ميتوان گفت که مقابله با چين و سياست هاي آن ها و نيز جلوگيري از توسعه سياسي، نظامي و اقتصادي چـين بـه يـک راهبـرد اصـلي آمريکا تبديل شده است و اين جنگ استمرار خواهد يافت .