چکیده:
پژوهش حاضر مطالعهای میدانی از نوع توصیفی-تحلیلی است که ضمن توصیف و تحلیل دادهها به بررسی تأثیر آوایی و واجی زبان فارسی و بررسی تأثیر عوامل اجتماعی سن و منطقه جغرافیایی بر مازندرانی پرداختهاست. در پژوهش حاضر، از ابزار پرسشنامه، مصاحبه و ضبط صدا استفاده شدهاست. نمونۀ آماری از گروههای سنی مختلف از بین دختران و پسران 14-18 سال (جوانان)، زنان و مردان بین 30-40 سال (میانسالان) و بالای50 سال (بزرگسالان) هستند که از مناطق شهری و روستایی ساری به روش تصادفی انتخاب شدهاند. نتایج نشان دادهاست که زبان مازندرانی، با دخالت فرایندهایی چون قیاس و تعمیم افراطی در نسلهای مختلف روستایی و فارسی در شرف تغییر و فارسیشدگی است. تحقیق حاضر افق تحلیلی جدیدی را دربارۀ تحول و تغییرات زبانی بازمینماید و جامعهشناسان زبان و برنامهریزان زبان میتوانند از آن استفاده کنند.
The study of language in the social context as well as the influence of language on another language has always been of interest to sociolinguistics. In this study, the effect of phonetics and phonology of Persian language on Mazandarani (Saravi variety) has been investigated. The present study is a descriptive-analytical field study that describes and analyzes data to investigate the effect of phonetic and phonology of Persian language as an independent variable (and the effect of social factors of age and geographical area as a moderating variable) on Mazandarani as a dependent variable. In this study, questionnaire, interviews and audio recordings were used and the participants included different age groups of girls and boys ages 14-18 (youth), women and men between 30-40 years (middle age) and over 50 years (adults). They were classified randomly from urban and rural areas of Sari. The results show that the Mazandarani language is about to change and become Persianized by interfering with processes such as analogy and overgeneralization in different rural and urban generations. The present study can be used by sociolinguistics and language planners to provide a new analytical horizon for language development and change.
خلاصه ماشینی:
براساس داده هاي موجود، گونۀ مازندراني مناطق شهري تقريبا بـه راحتـي براي گويشوران فارسي قابل فهم است و آن را بايـد گـويش مازنـدراني خطـاب کـرد، امـا گونـۀ مازندراني نواحي روستايي اين گونه نيست و با توجه به تفـاوت آن بـا زبـان فارسـي و نبـود درک متقابل با فارسيزبانان ، بايد به آن زبان گفـت .
نظام همخوان هاي مازندراني گونۀ ساروي عبارت اند از: جدول شمارة ١- همخوان هاي زبان مازندراني، برگرفته از آقاگل زاده (١٣٩٤: ٧٨) و اصلاح براساس الفباي آوانگاري بين المللي PA, {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} اين نظام همخواني، هم براي گويشوران مازندراني شهري و هم براي فارسيزبانان کاربرد دارد به جز/ʒ/ که در بين شهرنشينان مازندراني گونۀ ساروي فقط در وام واژه هاي فارسي ماننـد مـژده /moʒde/، - به جـاي مشـتلاق /moʃtelaq/ بـه معنـاي اخبـار خـوب - و ژالـه /ʒale/ بـه معنـي «شبنم » به کار ميرود.
کشش جبراني معمولا به صورت قاعدة صوري زير بيان ميشـود (صفري، ١٣٩٥: ١٤٧): Vː C در گونۀ مازندراني روستايي گونۀ ساروي عموما همخوان هاي /h/ و /ʔ/ همانند زبـان فارسـي دستخوش چنين حذفي ميشوند که باعث کشش واکه اي ميشود: جدول شمارة ٤ {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} حذف همخوان هاي /h/ و /ʔ/ در گونه هـاي شـهري و روسـتايي سـاروي، بـه تبعيـت از زبـان فارسي، تأثير مستقيم زبان فارسي بر مازندراني گونۀ ساروي را بيان ميکند.
جدول شمارة ٩ {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} چنانکه ميبينيم گويشوران شهري جوان مصدر فعلي را در مازندراني گونۀ ساروي بـه وجـود ميآورند که در اين زبان وجود ندارد و نتيجه تـأثير فارسـي اسـت .