چکیده:
علاوهبر سنگینی سازه و نقش موضوعی هسته در پردازش بند موصولی که در مطالعات پیشین فراوان به آنها پرداخته شدهاست، عوامل دیگری نیز در پردازش بند موصولی تأثیرگذار هستند. در مقالۀ حاضر رخداد کمینماها با هستۀ بند موصولی در دادههای گفتاری بررسی شد. دادههای پژوهش از مکالمات گفتاری رادیویی و تلویزیونی گردآوری شد و رخداد کمیتنماها با بند موصولی براساس رویکرد نمونهمحور وایشمن (2015) تحلیل شد؛ وی معتقد است که ویژگیهای اجزای مختلف بند موصولی بر حضور اجزای دیگر تأثیر دارند. نتایج تحقیق نشان میدهد که کاربرد بیشتر بند موصولی تحت تأثیر وجود ابهام در کمیتنما و هسته، استفاده در ساختهای ویژه و عوامل دیگری است. این نتیجه مؤید نظریۀ نحوی نمونهمحور و تأثیر همزمان چند عامل است. نتایج این پژوهش میتواند در تبیین میزان ابهام کمیتنماها و همچنین پردازش بند موصولی کمک کند.
In addition to the grammatical weight and the nominal head thematic role effects on the processing of a relative clause, which has been dealt with extensively in previous studies, other factors influence the processing of the relative clause. In the present paper, the research data has been collected from TV and radio programs and the quantifier's role on relative clauses occurrence has been investigated based on Wiechmann approaches (2015). Wiechmann believes that each component in a relative construction can affect other components occurrence. Results show that ambiguity and generality in the meaning of the modified head, and occurring in special constructions affect the relative clause presence. This is compatible with exemplar–based theory in that components of a structure affect each other's occurrence. The result of this study can be used in determining the degree of ambiguity among Persian quantifiers and can explain how relative clauses are processed.
خلاصه ماشینی:
نتايج تحقيق نشان ميدهد که کاربرد بيشتر بند موصولي تحت تأثير وجود ابهام در کميت نما و هسته ، استفاده در ساخت هاي ويژه و عوامل ديگري است .
G. Windfuhr داده هاي مربوط به کاربرد کميت نماها با وابسته هاي پسين ، حدود ٤٩٤ جملۀ موصولي کـه در آنها هيچ وابسـته اي بـه هسـتۀ موصـولي تعلـق نگرفتـه اسـت ؛ ١١٨ جملـه کـه در آنهـا تنهـا کميت نماي همه هسته را توصيف کرده است ؛ ١٠٠ جمله بـا کميـت نمـاي هـر بـدون حضـور وابسته هاي اسمي ديگر و نيز داده هاي ديگري بنا به ضـرورت تحقيـق گـردآوري شـد کـه در مقاله به آنها اشاره خواهد شد.
M. Haspelmath در داده هاي تحقيق ، اين مورد از کاربرد هر در زبان فارسي اغلب با فعـل وجهـي توانسـتن ، صفت مبهم ديگر، حضور بيش از يک کميت نما، حضور يک اسم با حرف تعريف نکره يه و يا با فعل منفي همراه بوده است : ١٣) شما به زيبايي ترجمه کرديد و هر کسي ميتونه بخونه و استفاده ببره .
اما حتي با وجود ايـن عناصـر مـبهم ، بـاز هـم کـاربرد ساخت موصولي از وابسته هاي پسين ديگر کمتر بوده است (شکل ٣): شکل ٣- مقايسۀ کاربرد کميت نماها با وابسته هاي پسين مختلف به طور کلي اين دو کمي نما بيشتر با وابسته هاي پسين محدودکننده مانند بنـد موصـولي و وابستۀ اضافي به کار رفته اند؛ ازآنجاکه بند موصولي توصيف هسته را محدود به شـرايط زمـاني و گزاره اي خاصي ميکند و وابستۀ اضافي نيز هسته را محدود به مالک آن مـيسـازد، بـيش از صفت بياني محدودکننده هستند.