چکیده:
توسعه فنّاوری های جدید و پیشرفت دانش پزشکی موجب شده است که در حوزه درمانِ بیماری های انسانی، اقداماتی انجام شود که آثار فقهی، حقوقی و نیز اخلاقی را به دنبال داشته باشد و از جمله آن اقدام به «سقط جنین» در بارداری های پرخطر است. مسأله چالش برانگیز آن است که گاه بعد از دمیده شدن روح، علم و یقین وجود دارد که ادامه بارداری، جان یا سلامت جسمانی مادر را به خطر می اندازد (حرج کامل) و از دیگر سو، جنین در مرحله ای از رشد است که نمی توان آن را به خارج از رحم منتقل کرد و باید با کمک دستگاه NICU اقدام به حفظ وی کرد، اما با این حال، برخی از فقها به حرمت سقط جنین قائل شده اند؛ بنابراین مادر با علم به زیان دیدن از ادامه بارداری، ملزم به حفظ جنین خواهد بود؛ لذا در این نوشتار تلاش شده تا با مستندات فقهی، حکم سقط درمانی بعد از ولوج روح مورد نقد و بررسی قرار گیرد.این پژوهش که با روش توصیفی - تحلیلی انجام شده است حاکی از آن است که در بارداری های پرخطر، حفظ جان یا سلامت جسمانی مادر، واجب و مقدّم بر حفظ جنین است. بنابراین همانگونه که سقط درمانی در زمان قبل از ولوج روح جایز است، اقدام به این نوع درمان در زمان بعد از ولوج روح نیز جایز و بلکه واجب خواهد بود؛ لذا کلام برخی فقها که در این راستا تعبیر به «حرام است» کرده اند، محلّ تأمّل می باشد.
The development of new technologies and the advancement of medical knowledge have led to the implementation of measures in the field of treatment of human diseases that have jurisprudential, legal and moral effects, including the practice of "abortion" in high-risk pregnancies. . The challenging thing is that sometimes after the soul is blown, there is knowledge and certainty that the continuation of the pregnancy endangers the life or physical health of the mother (complete embarrassment), but nevertheless, some jurists consider abortion have became; Therefore, the mother, knowing that it is harmful to continue the pregnancy, will be obliged to protect the fetus; Therefore, in this article, an attempt has been made to review the ruling of medical abortion after the onset of the soul with jurisprudential documents.This research has been done by library and documentary methods as well as descriptive-argumentative and analytical-interpretive writing methods and studies indicate that in high-risk pregnancies, preserving the life or physical health of the mother is necessary and prior to preserving the fetus. . Therefore, just as abortion therapy is permissible in the time before the onset of the soul, it is also permissible and obligatory to perform this type of treatment in the time after the onset of the soul; Therefore, the words of some jurists, who have interpreted it as "forbidden" in this regard, are a place for reflection.
خلاصه ماشینی:
مسأله چالش برانگيز آن است که گاه بعد از دميده شدن روح ، علم و يقين وجود دارد که ادامه بارداري، جان يا سلامت جسماني مادر را به خطر مي اندازد (حرج کامل ) و از ديگر سو، جنين در مرحله اي از رشد است که نمي توان آن را به خارج از رحم منتقل کرد و بايد با کمک دستگاه NICU اقدام به حفظ وي کرد، اما با اين حال ، برخي از فقها به حرمت سقط جنين قائل شده اند؛ بنابراين مادر با علم به زيان ديدن از ادامه بارداري، ملزم به حفظ جنين خواهد بود؛ لذا در اين نوشتار تلاش شده تا با مستندات فقهي، حکم سقط درماني بعد از ولوج روح مورد نقد و بررسي قرار گيرد.
(42/4 در خصوص نحوه دلالت آيه فوق الذکر بر اثبات ادعا مي توان گفت : قتل نفس از جمله گناهان کبيره به شمار مي رود که در عدم حکم به جواز سقط درماني در بارداري هاي پر خطر نيز نمود پيدا مي کند؛ بنابراين با عنايت به اين که مادر به نحو «وجوب »، ملزم به حفظ جان و سلامتي خود است لذا مي بايست با اقدام با سقط درماني، به اين حکم تکليفي عمل نمايد.
در خصوص نحوه دلالت آيه فوق الذکر بر اثبات ادعا مي توان گفت : اگرچه ظاهر آيه به بيان احکام در زمان پس از تولد کودک است اما وقتي که مادر پس از تولد کودک در انجام وظايف خود، نبايد متحمل سختي شود، پس به طريق أولي اين حکم به زمان قبل از تولد مي تواند تسري پيدا کند و مادر ملزم به تحمل سختي نخواهد بود؛ لذا مادر مي تواند در زماني که جان يا سلامتي اش با خطر مواجه شده است با اقدام به سقط درماني، سختي هاي غير قابل تحمل و گاه غير قابل جبران را از خود دور نمايد.