چکیده:
در این مقاله، بهمنظور بررسی تأثیر اعتبار بانک مرکزی در نرخ بهره و شکاف تولید، یک شاخص کمّی بهنام «زیان اعتباری» معرفی میشود. این شاخص نشان میدهد عملکرد گذشتهٔ بانک مرکزی چگونه در میزان اعتبار امروز، انتظارات تورمی آینده، نرخ بهره، و شکاف تولید اثر میگذارد. کانون اصلی این مقاله بررسی اثر شاخص زیان اعتبار بانک مرکزی در شکاف تولید با استفاده از سیستم معادلات همزمان و متغیر ابزاری به روش حداقل مربعات دو مرحلهای در سالهای ۱۹۹۶-۲۰۱۹ برای ۱۷ کشور درحال توسعه است. برای این منظور، شاخص زیان اعتبار بانک مرکزی و معادلات مربوط به نرخ بهره و تولید از طریق بهینهیابی مدل کینزینهای جدید استخراج میشوند. ازآنجاکه براساس مدلهای استخراجشده شاخص زیان اعتبار بانک مرکزی بهطور مستقیم و غیرمستقیم (از کانال نرخ بهره) در تولید اثرگذار است، معادلات به روش متغیر ابزاری در دو مرحله تخمین زده میشوند. نتایج حاکی از وجود ارتباطی غیرمستقیم، مثبت، و معنیدار بین شاخص زیان اعتباری و شکاف تولید از کانال نرخ بهره است. بنابراین، پیشنهاد میشود بانکهای مرکزی با کنترل تورم در گذر زمان و افزایش اعتبار، انتظارات کارگزاران اقتصادی را کنترل و گامی مثبت در راستای کاهش شکاف تولید بردارند.
This paper studies the effects of central bank credibility on nominal interest rate and output gap on 17 inflation targeting (IT) developing countries using Instrument Variables (IV) over a period that spans 24 years (1996-2019). In the first stage, using new Keynesian model is obtained “Credibility loss” index to measure the importance of central bank past performance and its deviation from its target. The findings show the existence of a non-linear effect of credibility loss on deviation of past inflation from target, the existence of positive and significant effect of credibility loss index on interest rate, the existence of positive and significant effect of nominal interest rate on output gap, and finally the existence of positive and significant effect of credibility loss index on output gap by interest rate channel. These findings suggest that the central banks increase the credibility of the policies set by improving their performance over time by increasing the accountability, reducing the effect of political pressures on policy-making and increasing their commitment to the determined goals and also by creating positive beliefs among economic agents control their expectations and reduce the pressure of existing shocks and have a positive effect on macro variables.
خلاصه ماشینی:
بهاينترتيب، حتي اگر کشوري در معرض تکانه هاي برونزا و پيش بينينشدهاي قرار گيرد، با 1 Inflation-Targeting 2 Levieuge, Lucotte, & Ringuedé 3 Bomfim& Rudebusch 4 Forward Looking Version 5 Cecchetti & Krause 6 Backward Looking Version 7 Neuenkirch & Tillmann 8 Kabundi & Mlachila توجه به عملکرد مثبت بانک مرکزي و نزديک نگهداشتن تورم واقعي به هدف، باور مثبتي نسبت به اعلنات مقامات پولي شکل گرفته و اين باور ميتواند به عنوان يک تثبيت کننده خودکار عمل کند و از شدت تکانه هاي موجود بکاهد، چراکه کارگزاران اقتصادي مطمئن خواهند بود تکانه ايجادشده موقتي است و بانک مرکزي توانايي رسيدن به اهداف تعيين شده را دارد )دمندوسا۱، ۲۰۱۸(.
اين مطالعه دو جنبه نوآورانه دارد: نخست، محاسبه شاخص غيرخطي زيان اعتبار بانک مرکزي با استفاده از مدل کينزينهاي جديد و رويکرد گذشته نگر )شاخص نونکيرچ و تيلمن، ۲۰۱۴( که عملکرد بانک مرکزي )انحراف ميانگين تورم گذشته از هدف( را مبنايي براي کسب اعتبار بانک مرکزي قرار ميدهد و ميتواند فصل جديدي از پارادايم سياست پولي را در ادبيات اقتصاد پولي ايران باز کند؛ و دوم، در يک رويکرد تجربي و با مدلسازي معادلت همزمان، اثر اعتبار بانک مرکزي در نرخ بهره و شکاف توليد 1 de Mendonca )به عنوان يک متغير حقيقي( بررسي ميشود.
ليويوژ، لوکوت، و رنگود )۲۰۱۸( 1 Sargent 2 Ball 3 Boschen &Veise 4 Macklem 5 Kydland & Prescott 6 Levine, McAdam, & Pearlman 7 Park بيان ميدارند بانک مرکزي در صورتي معتبر است که با اعلم سياست کاهش تورم، مردم باور کنند که سياستگذار توانايي لزم براي رسيدن به اين هدف را دارد.