چکیده:
اخبار هجرت برخی از مسلمانان به حبشه از مهمترین اخبار تاریخ صدر اسلام است که در منابع متعددی نقل شده است. این اخبار علاوه بر لزوم تحلیل تاریخی، متنی و سندی، نیازمند تاریخگذاری با هدف رسیدن به زمان پیدایش و رواج آنها توسط راویان و نیز زمان راه یافتن آنها به منابع حدیثی اولیه است.
از آنجا که موضوع هجرت برخی از مسلمانان به حبشه در صدر اسلام، یک مسئله تاریخی است که در منابع روایی گزارش شده است، تحلیل و بررسی آن نیز میبایست به روش ترکیبی روایی-تاریخی انجام شود. در این پژوهش که به صورت تحلیلی و به روش کتابخانهای انجام گرفته، زمان پیدایش و رواج اخبار هجرت به حبشه با دو روش تاریخگذاری مبتنی بر تحلیل شبکه اسناد و روش مبتنی بر منبع حدیثی اولیه، مورد بررسی قرار گرفته است. ترسیم شبکه اسناد بصری به روش ینبل برای یافتن حلقههای مشترک اصلی و فرعی در اسناد این اخبار و نیز بررسی منابع متقدم، نشان میدهد که منشا پیدایش این اخبار در قرن دوم یا نیمه اول قرن سوم قمری بوده و این اخبار در آن زمان جعل شده و یا دستکم رواج پیدا کردهاند. علاوه بر آن، نتیجه این پژوهش مشخص میکند که مطرح شدن برخی از موضوعات در اخبار هجرت به حبشه، با برخی از گزارههای تاریخی مانند زمان تشریع برخی از احکام، در تناقض است.
اخبار هجرت برخی از مسلمانان به حبشه از مهمترین اخبار تاریخ صدر اسلام است که در منابع متعددی نقل شده است. این اخبار علاوه بر لزوم تحلیل تاریخی، متنی و سندی، نیازمند تاریخگذاری با هدف رسیدن به زمان پیدایش و رواج آنها توسط راویان و نیز زمان راه یافتن آنها به منابع حدیثی اولیه است.
از آنجا که موضوع هجرت برخی از مسلمانان به حبشه در صدر اسلام، یک مسئله تاریخی است که در منابع روایی گزارش شده است، تحلیل و بررسی آن نیز میبایست به روش ترکیبی روایی-تاریخی انجام شود. در این پژوهش که به صورت تحلیلی و به روش کتابخانهای انجام گرفته، زمان پیدایش و رواج اخبار هجرت به حبشه با دو روش تاریخگذاری مبتنی بر تحلیل شبکه اسناد و روش مبتنی بر منبع حدیثی اولیه، مورد بررسی قرار گرفته است. ترسیم شبکه اسناد بصری به روش ینبل برای یافتن حلقههای مشترک اصلی و فرعی در اسناد این اخبار و نیز بررسی منابع متقدم، نشان میدهد که منشا پیدایش این اخبار در قرن دوم یا نیمه اول قرن سوم قمری بوده و این اخبار در آن زمان جعل شده و یا دستکم رواج پیدا کردهاند. علاوه بر آن، نتیجه این پژوهش مشخص میکند که مطرح شدن برخی از موضوعات در اخبار هجرت به حبشه، با برخی از گزارههای تاریخی مانند زمان تشریع برخی از احکام، در تناقض است.
In addition to the need for historical, textual and documentary analysis, the news of the emigration of some Muslims to Abyssinia requires determining the exact dates, in order to find the time of their emergence and popularity by the narrators and also the time of their access to the primary hadith sources. In this research, which has been done analytically and using desk study method, the time of emergence and spread of the news of emigration to Abyssinia is investigated using two methods based on document network analysis and a method relying on original hadith source. Drawing a network of visual documents using Juynboll’s method to find the main and secondary commonalities in the documents relating to this news and also examining the earlier sources, shows that the origin of this news was in the second or first half of the third century and this news was fabricated at that time, or at least have become popular at that time. Moreover, the results of this study indicate that the inclusion of some issues in the news of the emigration to Abyssinia is in contradiction with some historical facts, such as the time of legislation of some rulings.
خلاصه ماشینی:
دربارة اخبار هجرت گروهی از مسلمانان به حبشه پرسش هایی مطرح است که : اولاً این اخبار از نظر سندی و تاریخی چگونه ارزیابی میشوند؟ ثانیـاً تـاریخ گـذاری ایـن اخبار بر مبنای روش های تـاریخ گـذاری تحلیـل اسـناد و منبـع اولیـه ، تـاریخ رواج و گسترش این اخبار و راه یافتن آنها به منابع حدیثی اولیه را چه زمانی نشان میدهد؟ با توجه به اهمیت موضوع هجرت به حبشه و تأثیر آن در تاریخ اسـلام ، فرضـیه این پژوهش آن است که اخبار مرتبط بـا ایـن هجـرت ، در قـرن اول قمـری توسـط راویان متعدد و با سندهای صحیح رواج و گسترش پیدا کـرده اسـت ؛ موضـوعی کـه هدف این پژوهش ، تحقیق و بررسی آن است .
این خبر با حلقۀ مشترک سندی فوق ، در منابع ذیل نقل شده است : (به تصویر صفحه مراجعه شود) سیره ابن اسحاق ، ص ٢١٣؛ سیره ابن هشام ، ج ١، ص ٣٣٤؛ مـسند اسـحاق بـن راهویـه ، ج ٤، ص ٧١؛ مسند احمدبن حنبل ، ج ٣، ص ٢٦٣ و ج ٣٧، ص ١٧٠؛ صـحیح ابـن خزیمـه ، ج ٢؛ ص ١٠٧٩؛ المعجم الکبیر طبرانی ، ج ٢، ص ١١١؛ دلائـل النبـوه ابـونعیم اصـفهانی ، ص ٢٤٦؛ معرفه الصحابه ابونعیم اصفهانی ، ج ٢، ص ٥١٥.
در نهایت ، این خبر علاوه بر ضعف برخی راویان در سند آن و شـک و تردیـد در مورد صلاحیت عبـدالله بـن جعفـر در دریافـت ایـن خبـر از پـدرش و حفـظ آن بـا ١ نکتۀ دیگر اینکه گفته شده است که سن وی هنگام وفات پیامبر(ص ) در سال ١١ق (ابن اثیر، ١٤١٧: ١٨٠/٢؛ ذهبی ، ٢٠٠٣: ٨٢٣/١) ١٠ سال داشته است که نشان میدهد تاریخ تولد وی همان سـال اول قمـری اسـت .